رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

بایگانی
آخرین مطالب

۴۱ مطلب در آذر ۱۴۰۲ ثبت شده است

ادب

۳۰
آذر

در محضر عشق با ادب باش

کاینجا به ادب دهند پاداش

طبق آموزه های قرآنی و سنت خاندان عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین رعایت ادب و مودبانه سخن گفتن حتی با دشمنان قسم خورده از الزامات قطعی است این که گفته اند آیه آیه همه جا صحبت قرآن ادب است

را باید پذیرفت و به آن عمل کرد . این روزها در فضای مجازی شاهد زیر پا گذاشته شدن حریم های اخلاقی و شکستن حرمت ها هستیم امری نامبارک و مذموم که از سوی هیچ قابل پذیرش نیست اگر به عملکرد آقایان مسئولین انتقاد دارید اگر به زعم شما کوتاهی و قصوری صورت پذیرفته این مجوزی برای اهانت و شکستن مرزهای اخلاقی نیست باور کنیم که روزهای زندگی به سرعت برق و باد می گذرند و ما می مانیم تنهایی روزهایی که پاسخی نداریم. البته شایسته مدیران نیاز حرف ها را بشنوند و در صورت حق بودن خواسته ها در مقابل آن نایستند و نقاط ابهام و اشکال را برطرف سازند

  • مهدی طهماسبی دزکی

دل می رمد از بهانه های بسیار 

داریم زغم نشانه های بسیار 

با این همه غصه ها ببین سرمستیم 

در موسم شاعرانه های بسیار 

  • مهدی طهماسبی دزکی

اولین برف

۲۹
آذر

اولین برف زمستانی سرد 
دل ما را می برد 
در همانجا که نگاهی آنجاست 
خاطراتی که پر از احساسند 
 برف اعجاز نجیبی دارد 
آسمان بستر دیدار گل دیروز است 
برف انگار رسول خوبی 
مهربان تر ز همه همراه است 

 

  • مهدی طهماسبی دزکی

هنگام بهار هجدهم پرپر شد

هنگام غروب حضرت مادر شد

این غصهء بی نهایت تنهایی است

کاین گونه نصیب خانهء حیدر شد

  • مهدی طهماسبی دزکی

هرگاه که یکی از دوستان خوش‌فکر خلاق با ذوق و اندیشمند ما به بهانه های واهی و برچسب‌های ناجور کنار گذاشته می شود خون گریه می کنم وقتی محرومیت انباشته را می بینم و رنج ها را با تمام وجود لمس می کنم خون گریه می کنم وقتی با بن بست ارتباط و دیوارهای بلند بی اعتمادی مواجه می شوم خون گریه می کنم وقتی می بینم دوستان شفیق دیروز امروز نمی توانند یکدیگر را یاری و تحمل کنند خون گریه می کنم

رنجم هزار باره فزونتر شود زقبل

وقتی که خوبها همه را بی نشان کنند

بیدار می شوم به امید نگاه دوست

شاید که رنج های مرا ناتوان کنند 

  • مهدی طهماسبی دزکی

نقشی ز نشان بی کران آوردیم

فریاد بلند عاشقان آوردیم

گمنام ولی به آسمان معروف است

بر دوش نشان ز آسمان آوردیم

  • مهدی طهماسبی دزکی

به دوش ما نشان کهکشان بود

نشان از عاشقان آسمان بود

شهید همدل گمنام انگار

گمانم مثل ما او نوجوان بود

  • مهدی طهماسبی دزکی

نکته ای

۲۹
آذر

 

مطلبی از آقای حسن رحیم‌پور ازغدی در خصوص فساد چای دبش می خواندم که گفته بود : مادر من هنگام شهادت فرزندانش گریه نکرد اما از حجم اختلاس در موضوع چای دبش متأثر شد. دولت قبل که اشرافی بود ‌و این چیزها سرش نمی‌شد، اما چرا الان کسی پاسخگو نیست که این اختلاس‌ها چطور صورت می‌گیرد. این خبر را داشته باشید تا به تحلیلی در این خصوص بپردازیم. در زیارت وارث آمده لعن الله امه سمعت بذلک فرضیت به خداوند لعنت کند کسانی که این ظلم را شنیدند و به آن رضایت دادند روی این نکته خیلی تامل باید کرد بسیاری از معضلات و مشکلات از رضایت دادن به حضور ناکارآمدان و ناکاربلدها در جایگاه های مدیریتی است کسی که با رانت و نفوذ آمده و با بی تقوایی پست گرفته و ولع ماندن دارد یک بخش از این پدیده شوم است و حمایت های ناباورانه از این جماعت قطعا تاثیر زیادی در ایجاد و تثبیت این فضای کشنده دارند لطفا مراقب باشید جملاتی نظیر بی تجربه است یادمی گیرد. جلوتر برویم قطعا بهتر خواهد شد ، مجموعه با او همکاری کند به تقوا نزدیک تر است و ... هم ویرانگر است هم فسادزا که پای روی خون شهیدان گذاشتن دارد و فردا پاسخی را باقی نمی گذارد

  • مهدی طهماسبی دزکی

تا توانی

طعنه بر پیران عاشق سر

، مزن

جان عشاق است

از خیل زمان

بیرون شده

 

  • مهدی طهماسبی دزکی

رنج صدق

۲۵
آذر

خدا داند اگر صدق کلامی است

جفا بر صدق رنج دوستان است

بترسند از شب تنهایی قبر

که آتش در وجود بوستان است

 

  • مهدی طهماسبی دزکی

صدا کند

۲۵
آذر

وقتی که عشق جانب دل رونما کند

دستی به شوق آمده دل را صدا کند

ما سرخوشان جام ولا و محبتیم

اندوه و غصه بر دل ما صد بلا کند

ما صادقانه آمده ایم از دیار دوست

او گر به صدق خویش نیاید خطا کند

ما اهل کار و زندگی و ساده بودنیم

ننگش هزار باره اگر او جفا کند

ما سادگان ساده دلیم و وفا به دست

هیهات اگر ستم به فضای وفا کند

ما نیمه شب به گریه بخوانیم غصه را

دردش به جان فرستد و رنجش خدا کند

هرکس که تیغ زد ز جفا بر وجود ما

دردی ز بی گمان زمان مبتلا کند

ما با سلام حضرت ارباب زنده ایم

دستی به شوق آمده دل را صدا کند

  • مهدی طهماسبی دزکی

مرزبانی که جان در راه  جانان داده اند 
خون برای عزت مانای ایران داده اند
این دلیران غیور باصفای زنده دل 
در غریبی در میان غصه ها جان داده اند
این عزیزان فراجای صبور و نیکنام
درسکوت خسته جان شوقی به یاران داده اند 
سبزپوشان صبور عرصه امنیت اند 
کاینچنین جان در ره اهداف ایمان داده اند
دست جیش الظلم شد آغشته با خونی غریب
در بلوچستان دلی را چون غریبان داده اند
نام‌شان ثبت است بر طومار آیین و شرف 
مرزبانانی که جان در راه جانان داده اند

 

 

  • مهدی طهماسبی دزکی

بر روی گسل

۱۹
آذر

بر آتش غم گشاده ای جانم را

جز درد بگو چه داده ای جانم را

صد لرزه وجود خسته ام را لرزاند

بر روی گسل نهاده ای جانم را

  • مهدی طهماسبی دزکی

او مرید

۱۹
آذر

پیرمردی عصا زنان می رفت

ساده تا سمت اسمان می رفت

پیرمردی که بوی ریحان داشت

صد ارادت به نام عمان داشت

پیرمردی که شوق را می دید

عاشقانه بهار را می چید

خاطره گوی فجر خیبر بود

عاشق نام سبز کوثر بود

او که از همدلی فراوان گفت

گاهی از غیرت شهیدان گفت

همنفس با ترانه ها می رفت

همدل بی کرانه ها می رفت

پیرمرد غیور دریادل

آشنای صبور دریا دل

خاطراتش شبیه باران بود

مملو از نکته های یاران بود

او مرید نگاه دلدار است

او مراد وجود غمدار است

  • مهدی طهماسبی دزکی

بسی

۱۹
آذر

در بی خبری 

بسی 

خبرهاست 

  • مهدی طهماسبی دزکی

قفس

۱۹
آذر

هر قفس 

خاطرۀ گمشدۀ 

یک مرغ است 

که در او 

همنفسی با 

قفسی داشته است 

  • مهدی طهماسبی دزکی

با شور دل و شوق یقین می رفتید

با عشق به سنگر کمین می رفتید

ای پاک ترین مسافران افلاک

با سر به میان موج مین می رفتید

  • مهدی طهماسبی دزکی

در وادی غصه ها شدم فرسوده

من غصه ی رنج می خورم بیهوده

دلتنگی من شبیه شهری خسته

تهران قشنگ شهر خاک آلوده

  • مهدی طهماسبی دزکی

عذرخواه

۱۵
آذر

اندکی

دلگیر شد

بخشایش والا مقام

عذر خواهی می کنم

با جان و دل

  • مهدی طهماسبی دزکی

ما را به امید تا صفایی دادند

در جرگه ی عشق نام و جایی دادند

صد شکر که در میان عشاق حسین

رنگی به نشانی خدایی دادند

  • مهدی طهماسبی دزکی