رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

بایگانی
آخرین مطالب

۷۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

بیدل بمانم

۲۹
شهریور

 

رفیق روز سردم  بودی ای دل

رها کردی مرا بیدل بمانم

  • مهدی طهماسبی دزکی

دراین زاویه

۲۹
شهریور

حافظ هم اگر

بود

دراین زاویه

می سوخت

از شدت اندوه

غم و درد فراقت

  • مهدی طهماسبی دزکی

دیدار دیگر

۲۹
شهریور

 

دل مانده در اندیشه دیدار دیگر

آتش مزن با رفتن بر جانم ای گل

  • مهدی طهماسبی دزکی

تبسم

۲۹
شهریور

برخیز سر بالا کن ای بالابلندم

لختی تبسم کن که بر رویت بخندم

  • مهدی طهماسبی دزکی

ماتمی مبهم

۲۹
شهریور

دستان غم

بر شانه های خسته

من

اینجا کسی

در ماتمی مبهم

نشسته

  • مهدی طهماسبی دزکی

یاران دریادل

۲۸
شهریور

چه می پرسی کجا رفتند همراهان دریادل

به سمت دوست می رفتند آن یاران دریادل

  • مهدی طهماسبی دزکی

کهکشان رفتند

۲۸
شهریور

رفیقانم رها از خاک تا هفت آسمان رفتند

به سمت عشق شان بی بال وپر تا کهکشان رفتند


  • مهدی طهماسبی دزکی

حال هوایی را

۲۸
شهریور

فراز خاک حال هستی از اندیشه ها برتر

رها گردیدگان دانند آن حال هوایی را

  • مهدی طهماسبی دزکی

فراز وفرود

۲۸
شهریور

پس از بالا نشستن ها و خوش بودن چه غم دارد

سراشیبی رفتن تا غم انگیزی و نابودی

  • مهدی طهماسبی دزکی

سبکباران

۲۸
شهریور

در منظومه هستی

باید گشت وگشت

تا دلنگران رفتن نبود

آخر رفتن است

خوش به حال سبکباران

که از خاک به افلاک رخ برگردانده اند

  • مهدی طهماسبی دزکی

احساس گلبویم

۲۸
شهریور

تلاطم کن دلا در کوچه های بی کسی یک دم

بخوان شعر رهایی از غم دلواپسی یک دم

معطر می شود هر ثانیه احساس گلبویم

چومی دانم تو ای گل بردلم تا می رسی یک دم


  • مهدی طهماسبی دزکی

عطشناک نگاهی مانده در دریای غم باشم

اگر آتش نگیرم من چه از غمناله کم باشم

  • مهدی طهماسبی دزکی

باران

۲۸
شهریور

زمین خسته می خواند برای خویشتن باران

لبان تشنه می جویند از دستان من باران 

تمام دشتهای بی حدود از داغ بی آبی

به دل دارند داغ آن شهید بی کفن باران

بیا و نوحه غمگین تنهایی ترنم کن

به کوه ودشت وشهر وبردل این انجمن باران

غزل را نیست تاب گفتن از اندوه بی آبی

شکسته قامت سرو و گل و روح وچمن باران

تلاطم می کند اشکی نهان در دیدگان اینجا

زمین خسته می خواند برای خویشتن باران

  • مهدی طهماسبی دزکی

عشق آفرین

۲۸
شهریور

زمین در زیر بال برگها پژمردگی دارد

ولی با این همه گرمای مهر عشق آفرین باشد

  • مهدی طهماسبی دزکی

مباهله

۲۵
شهریور

در این مباهله باید به عشق گل ، گل کرد

به شوق با بودن با گل به حق توسل کرد

خدا به یمن پیمبر به نام آل علی

به روز عهد به آن کینه ها تقابل کرد

زمین به نام بهارانه های گل برخاست

زمان چه شور دل انگیز خود تحمل کرد

زمانه پرشده از گل بیا ببین اینجا

چه شوق وشور فراوان به عشق ،بلبل کرد

دلا به جوش و خروش از مباهله برگو

در این مباهله باید به عشق گل ، گل کرد



  • مهدی طهماسبی دزکی

با حسین (ع)

۲۵
شهریور

ز روز اول

از ازل

به دل نوشت

یاحسین  (ع)

امید صبح محشرم

بود همیشه

با حسین  (ع)

  • مهدی طهماسبی دزکی

وای از

۲۵
شهریور

دستهای شکسته

پاهای قلم شده

چشم های تارشده

همگی جبران پذیر

وای از شکستگی دل

وای از دل شکستگی

  • مهدی طهماسبی دزکی

رفتنی

۲۵
شهریور

رفتنی های رفته

حرفی برای گفتن ندارند

چه بمانند

چه بروند

  • مهدی طهماسبی دزکی

نشان سوخته

۲۱
شهریور

دل آتش گرفته زبان سوخته

چه مانده است از ما نشان سوخته

پریشانی خاطر یادهاست

نگاه غریبی به جان سوخته

ز هرم نفس های وامانده است

تمام زمین و زمان سوخته

گمانم که بیدل به جان من است

کلامم دل بیدلان سوخته

رها می شوم از تمامی خاک

و گم می شوم در بیان سوخته

اگر شعر من فرصت شوق نیست

دل آتش گرفته زبان سوخته


  • مهدی طهماسبی دزکی

مخوانم که آتش به جان من است

وآتش فشان در زبان من است

مخوانم که می سوزم از داغ و درد

گدازه کنون در بیان من است

من از خویش تنها ترم آشنا

تمام بلا کهکشان من است

به هر گوشه ای عشق سر می کشد

بدانید آنجا نشان من است

شهیدی که در خاک افتاده است

یقینا که از دوستان من است

دل بیدل خسته در بامداد

نشسته بر این آستان من است

من خسته بگذار در حس خویش

بمانم که این امتحان من است

تو از عمق جانم چها دیده ای

مخوانم که آتش به جان من است



  • مهدی طهماسبی دزکی