پس یاد ما هم باش گاهی گاه گاهی
پنجشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۵ ق.ظ
من سوختم در بی کسی های زمانه
در هجمه ی دلواپسی های زمانه
من ماندم یک سینه آتش گرفته
احساسی از آیینه آتش گرفته
یک زندگی ساکت و جامانده در غم
یک آدم غمگین و یک احساس مبهم
در وسعتی تا بی نهایت درد دیده
صد ضربه از هر دشنه نامرد دیده
من ماندم احساس های خارج از وصف
توصیف سرد وبی صدای خارج از وصف
تا چشم هایم کار می کرده رهایی
من ماندم و داغ زدرد کربلایی
رفتی تو تا خورشید همرنگ خدا ،تو
از خاک از این واژه ها گرم و رها تو
باور نمی کردم رفیق نیمه راهی
پس یاد ما هم باش گاهی گاه گاهی
- ۹۶/۰۹/۰۹
- ۱۸۹ نمایش