رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

بایگانی
آخرین مطالب

۷۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

ابر غیبت

۱۹
ارديبهشت

بیا ما را نشان کن آفتابم

غم ما را نهان کن آفتابم

بیا از پشت ابر غیبت امروز

رخ خود را عیان کن آفتابم

  • مهدی طهماسبی دزکی

جانمان برگردد

۱۹
ارديبهشت

ای کاش بهار پر نشان برگردد

امید به جمع عاشقان برگردد

خورشید که غائب است هم جان ودل است

ما منتظریم جانمان برگردد

  • مهدی طهماسبی دزکی

معدن غصه

۱۴
ارديبهشت

 دردا و دریغ لقمه ای نان می خواست

احساس غریب بودن این سان می خواست

در معدن غصه در پی لقمه نان

آن معدن درد ناک از او جان می خواست


  • مهدی طهماسبی دزکی

بخوان چاووشی رفتن

۱۴
ارديبهشت

تلاطم می کند دریا در این اوضاع طوفانی

گلستان می شود غمگین از این اندوه ویرانی

نه تنها جان این آزاد شهری ها به غم مانده

که در غم مانده جان هر زن و هر مرد ایرانی

شکستم از قد واز پافتادم وای از این لحظه

از این حس غریب سینه ام در وقت غم خوانی

بخوان چاووشی رفتن دراین احساس وانفسا

که می میرند گلها در دل تاریک و ظلمانی

یتیمی چشم در راه پدر دارد به امیدی

که باز آید زره آن مظهر اخلاق انسانی

در این فصل بهار لاله گون شد عالمی غمگین

تلاطم می کند دریا در این اوضاع طوفانی

  • مهدی طهماسبی دزکی

به کجا می رویم

۰۷
ارديبهشت

دنیای عجیبی است

مرده ها را در خاک می کنیم

ومرگ را باور نداریم

موی مان سفید می شود

اما باوری به رفتن نداریم

نماز می خوانیم

اما چشممان به

دست نیازمندی چون خودمان است

چه دنیای کوچکی است

برای لقمه ای نان

وپستی دنیایی پست می شویم

به کجا می رویم


  • مهدی طهماسبی دزکی

چرا

۰۷
ارديبهشت

برایم سوال است

چرا بعضی ها

وقت واق می زنند

گویا لقمه چربی دارند

لقمه ای که شرف در گرویش داده اند

آزادگی را با آن فروخته اند

غیرتشان را شکسته اند


  • مهدی طهماسبی دزکی

و او خواهد ماند

۰۷
ارديبهشت

سکوتش هم زیباست

بااقتدار تمام

باحجبی ماندگار

نه می هراسد نه می شکافد

این روزها رفتنی است

و او خواهد ماند

دریادها و نگاهها

  • مهدی طهماسبی دزکی

صرفا

۰۷
ارديبهشت

بعضی ها

مثل پوستری تبلیغاتی اند

صرفا برای چسباندن به دیوار

که فردا به پایان می رسند

چه بی ارزشش

  • مهدی طهماسبی دزکی

آدینه ای قریب

۰۷
ارديبهشت

چشم به راه طلوعیم

در آدینه ای قریب

از کنار کعبه

تا نور را در ظلمت سرای زمین

با دستهای غیورش تکثیر کند

و زمان از شمیم خوش عدالت

عطرآگین سازد

مردی که می آید

فراتر از حرفها و وعده ها

با دستانی کریم

با نگاهی بخشنده

همه را به پرواز

از خاک تا افلاک

می خواند

  • مهدی طهماسبی دزکی

شهید

۰۷
ارديبهشت

رها شد از بودن بی خاصیت

از دلهره های روزمره

از دغدغه های بی پایان

از رفتن در  جاده های خاک

او رها شد و رفت

تا بی نهایت

تا آنجا که نامحرمان را راه نیست

از خاکدان زمین

با نردبان شهادت

تابیکرانگی رفت

  • مهدی طهماسبی دزکی

بد دهان است

بدچشم و رو

نمیدانم

از کدام صافی عبور کرده

اما راهش با شیطان یکی است

اصلا بنی شیطان است

باهمان رذالت

او راه بهشت را نمی شناسد و

بوی جنت را استشمام نخواهد کرد

  • مهدی طهماسبی دزکی

مرگ سایه آدمی است

۰۷
ارديبهشت

وعده پشت وعده

دروغ پشت دروغ

بی کفایتی هر روز بیشتر

این طنزی بیش نیست

هربار

چند قدم به رفتن نزدیک شده اما

هنئوز باور ندارد

که مرگ سایه آدمی است

ورفیق همیشگی انسانها

با کسی تعارف ندارد


  • مهدی طهماسبی دزکی

ائتلاف برای ماندن

۰۷
ارديبهشت

این روزها برای بعضی ها

لذت وذلت یکی است

مهم نیست

مدیرباشد یا بنی شیطان

ائتلاف برای ماندن را عشق است

وچه بد سودایی است

  • مهدی طهماسبی دزکی

نمد دنیایی

۰۷
ارديبهشت

بازار گرم است

تنور داغ است

باید نانی چسباند

حرفی زد

روزها در گذارند و

مردها در لابلای برف پیری می افتند

ناگهان ندای رفتن

و ما می مانیم ورنجی که

از کلاهی ساخته شده از نمد دنیایی است

این انتخابات باید به

نور برساند نه تنهایی

  • مهدی طهماسبی دزکی

ای صبر وصبور برتو همواره سلام

ای حضرت نور برتو همواره سلام

تو باب حوائجی و ما مسکینت

باعزت وشور برتو همواره سلام

دوریم اگرچه ما زدیدار شما

از این ره دور برتو همواره سلام

در هر نفسم نشسته وافتاده

در حال عبور برتو همواره سلام

در وقت سلام فاصله مطرح نیست

در حال حضور برتو همواره سلام

در مشهد خویش کاظمینی آقا

ای حضرت نور برتو همواره سلام

  • مهدی طهماسبی دزکی

بی تو

۰۳
ارديبهشت

در تبعیدیم بی تو

در میان هجمه آهن

در تلاطم بلایا

در چشم انتظاری محض

و این چه بد دردی است

  • مهدی طهماسبی دزکی

در صبحی قریب

۰۳
ارديبهشت

برمی خیزد خورشید

در صبحی قریب

در آدینه ای نزدیک

باقامتی رشید

ایستاده بر فراسوی تاریخ

آن سوتر از غریبی ها

و امید را می خواند


  • مهدی طهماسبی دزکی