رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

بایگانی
آخرین مطالب

داستانک 1

پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۲، ۰۷:۳۴ ق.ظ

اواخر دی ماه ۱۳۶۶ برف باریده بود و سوز سرما بیداد می کرد . در کلاس باز شد و آقای راستی معلم مان وارد کلاس شد . مثل همیشه لبخند به لب،آرام ، خواستنی و لباس خاکی بسیجی به تن، گچ را برداشت و با خط قشنگی روی تخته سیاه نوشت من می روم، تا اسلام بماند، تا ایران بماند تا شرف و ناموس بماند هنوز بعد از چند دهه هر وقت به مزارش و عکسش نگاه می کنم براین باورم که باید به خاطر خونش اسلام، ایران، شرف و ناموس بماند

نویسنده:مهدی طهماسبی

  • مهدی طهماسبی دزکی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی