برای شهید علیرضا جیلان به پاس سالیان باهم بودن
هنوز باورم نیست که چهل روز است که از زمین دل کنده ای
و پر در آسمان بی کران گشوده ای
هنوز حالت دقایق اولیه خبر شهادتت را دارم حالتی میان
باور و انکار
حالتی که پیشتر رزمندگان دوران دفاع مقدس از آن برایمان گفته بودند ولی تجربه اش واقعا سخت بود
هنوز لبخندهای ملیحانه تو را باخودم دارم با همان حجب
وحیای مثال زدنی ات
بیش از دو دهه
همراهی ، همدلی و همگامی از تو
خاطرات فراوانی را برای من ترسیم کرده اما حریم شناسی و حرمت گذاری ات بیش از حرکت
دیگری مرا شرمنده ومجذوبت می کند
علی رضای من تو یکی بودی از خیل ما که در لحظه ای موعود
تصمیم قطعانه ات را گرفتی و از خاک تا
افلاک را به مدد دم مسیحایی سید وسالار شهیدان
در یک نفس پیمودی .
علیرضای عزیزم تو اسوه ای نه اسطوره تو قهرمانی نه
ابرمرد تو به ما نشان دادی در روز قحطی
بالا و پر هم می توان تا بی نهایت رفت
شبی که در خیمه فاطمیون همه بودند عکست را که دیدم
پاسست کردم و افتادم وگفتم
همی گفتم رفیقی تا به منزل
نفهمیدم رفیق نیمه راهی
هنوز باورم نیست یک اربعین از شهد نوشی شربت شهادتت
گذشته هرچند تو خود عاشق اربعین بودی
حرفهایم زیاد است و نای ونفسم کم
علی رضای گلم برادرم همراهم بگذار آخرین حرفهای من وتو
در عاشورای امسال در کنج سینه ام بماند انشالله به موقع آنها را خواهم گفت از تو به پاس این بیست ووخورده سال رفاقت یک
خواهش دارم ای چفیه بردوش راست قامت در محضر ارباب بی کفن حضرت سیدالشهدا (ع) سلام
تک تک دوستان را عرضه دار و دعایمان کن
دعا برای عاقبت بخیری