طریقت باران
او سالکی از طریقت باران بود
همصحبت گوشه هایی از ایران بود
در فتح دوباره ی قلوب عشاق
او راوی لحظه های بی پایان بود
- ۰ نظر
- ۲۹ فروردين ۰۲ ، ۰۷:۴۴
او سالکی از طریقت باران بود
همصحبت گوشه هایی از ایران بود
در فتح دوباره ی قلوب عشاق
او راوی لحظه های بی پایان بود
بر دست زمانه تا ارادت گل کرد
شوقی به تجلی سعادت گل کرد
گفتند که عاشق شهادت هستیم
در بازی کودکان شهادت گل کرد
روزه
آن است
که افطار
به صد شوق و امید
با سلامی
به حسین بن علی(ع)
باز شود
ما همنفس فرشته ها می آییم
با شوق ولا و با صفا می آییم
فرمود که روز قدس شد روز خدا
لب تشنه در این روز خدا می آییم
شهر متعلق به همه ساکنانش با هر گویش و جایگاه اجتماعی و درآمدی است نه فقط یک قشر خاص عدالت شهری برای همه باید باشد شهروند و محلهٔ درجه یک و دو نداریم افق روشن است به آینده امیدوارم
در دست زمانه نقشی از بالا نیست
احساس تعلقی به جز فردا نیست
ای دل تو بکوش تا خدایی باشی
وقتی که خدا هست کسی تنها نیست
ای عشق بگو ز شوق دلخواه خدا
بگشود به سوی سینه ها راه خدا
در صبح غریبه ای در آن مسجد شهر
تزیین شده با خون علی ماه خدا
باید هنر تو آسمانی باشد
شوق تو به سمت بی کرانی باشد
با خون شهید نقش هر لحظه شده
آوینی عشق جاودانی باشد
کاش در سال جدید و نوشده آید سخن
از حضور خرم سجاد ما با یک نفر
تانگوید هیچ اندر هیچ را او بعد از این
او بخواند زندگی را با صفا با یک نفر
هنگامهٔ شور و عشق دلها شده است
اینجا غزلی ز شوق بر پا شده است
در شهر مدینه نیمهٔ شهر خدا
میلاد کریم آل طاها شده است
با عطوفت می شود بنیان کار تازه ای
گربخوانی بی حجابان رابه سمت دین حق
این لجاجت ها همه ناشی است از نشناختن
از مرام مهرورزیدن در این آیین حق
اندکی با مهربانی پیش از با تزکیه
باز باید گفت از شوق دل شیرین حق
این جماعت باطن وارونه ی جمعی شدند
کان همه هستند آفت بر ره دیرین حق
ذات انسان ها به سوی نور می آید اگر
با زبان مهر گویی گوشه ای از دین حق
برای سرلشکر شهید حاج احمد متوسلیان
خبر آورده در این موسم عید
حاجی احمد شده آن روز شهید
او افق را به تجلی می خواند
خط سیری به سوی عشق کشید
گفته پرواز مرام دل ماست
رفته فرمانده مردان رشید
خبر رفتن او دلگیر است
اشک بر گونهٔ یاران بارید
اولین مرد مدافع به حرم
گفته همراه ولایت باشید
مهراسید ز طعن نامرد
مهراسید ز نامرد پلید
او به پرواز رسید و دل ما
منتظر بوده به دیدار امید
خبر آورد که پرواز نمود
حاجی احمد شده آن روز شهید
هنگامه ی شوق ربنا خواهد بود
احساس امید پیش ما خواهد بود
با ذکر طراوت امان و ایمان
همواره بهار با خدا خواهد بود
گفتیم ز دل دوباره احوال جدید
داریم به سمت عشق اقبال جدید
با عطر بهار معنوی عطر خدا
با بوی بهار می رسد سال جدید
من با نفس سپیده بیدار شدم
در مسلخ عشق تا هوادار شدم
در حسرت دوری تو ای حضرت عشق
دلتنگ تر از زمان افطار شدم
نوشتم ذکر پیروزی خورشید
تلاطم ، عشق افروزی خورشید
حماسه آفرینی های حق شد
روایت های نوروزی خورشید
بهار طبیعت
مزین به نور
به آیات
نورانی حق شده
رمضان پر کرامت رمضان نور اینجا
تو بخوان به عزت دل به اذان نور اینجا
همه جاری طراوت همه بی کرانه بودن
به میانه های دیدن به کران نور اینجا
پس از آن غریبه بودن به حوالی سپیده
به نشان سرفرازی به نشان نور اینجا
به تلاطم صبوری به کمال عشق رفتن
همه هست جاودانه به میان نور اینجا
به نسیم نوبهاری به نسیم سربلندی
به کلام غیرت گل به بیان نور اینجا
برسیده میهمانی ز سواحل تقرب
رمضان پر کرامت رمضان نور اینجا
8/1/1402
سخت تر از کنار آمدن با جماعت نورسیده ی نو پا دیدن افرادی است که تا سکان دست شان بود همه چیز را به فضاحت کشیدند و حالا با پررویی نجومی در حال ماله کشی و خوب جلوه دادن خودشان هستند امان از این جماعت خودخواه
چو ام المومنین باشد خدیجه
حماسه آفرین باشد خدیجه
به روح پاک او تا صبح محشر
سلام اهل دین باشد خدیجه
وی ادامه داد: شاعران همچنین معتقدند که اگر شعر از زندگی انسان حذف شود، بسیاری از خواستههای بشری روی زمین میماند و برآورده نمیشود و لذا در جایی سرودهام که «زندگی بی شعر مثل مردن است، مرگ آن هم در عذاب بیکسی».
این شاعر و پژوهشگر ادبی استان با تصریح اینکه مخاطب با هر کلام مبتنی بر عناصر نظم و خیال راحتتر ارتباط میگیرد و همراهی میکند، افزود: قدرت زبان شعر در تصویرآفرینی، جانبخشی و شخصیتبخشی به اشیاء و مفاهیم باعث میشود که قادر باشد افکار و نگاههای مختلف از طیف گسترده مخاطبان را با خود همراه کند.
طهماسبی تأکید کرد: عارف و شاعری چون عطار نیشابوری معتقد است شعر ظرفیتی است که از عرش به زمین آمده و میسُراید:
شعر و عرش و شرع از هم خاستند
تا دو عالم زین سه حرف آراستند
نور گیرد چون زمین از آسمان
زین سه حرف یک صفت هر دو جهان
آفتاب ار چه سمائی گشته است
در سنا جنس سنائی گشته است
از کمال شعر و شوق شاعری
چرخ را بین ازرقی و انوری
وی ادامه داد: عطار بر این باور است که زبان تمام شاعران زبان ملکوت است و کل هستی منظومهای شاعرانه است که شاعرانگی بر تمام ساحتهای آن مستولی بوده و زبان شعر از دیرباز تا کنون، عامل ماندگاری، پایداری و عزت نفس ایرانیان بوده است. عطار سروده است: «چون بهشت و آسمان و آفتاب، چون عناصر باد و آتش خاک و آب، نسبتی دارند با این شاعران، پس جهان شاعر بود چون دیگران».
طهماسبی با تصریح اینکه امکان ندارد بتوان نظام هستی را بدون نظمآهنگ و ضرباهنگ شعر مشاهده و تصور کرد، گفت: نگاهی به فصلها برایمان آشکار میکند که هر یک از آنها ضرباهنگ شاعرانه در خود دارند؛ بهار تداعیگر سرسبزی، خرمی و نشاط بهارانه همراه با موسیقی پرندگان و چشمههاست که دستمایه شاعران قرار گرفته و توصیفهای بدیع و ماندگار را آفریده است:
هفتسینی تازه باید چید
در پهنای دل
اولین سینش سلام
آن که می گوید سلام سبز بر مردان عشق
سین دوم
سرفرازیهای بیپایان و ناب
بر بلندای زمان
آن سوی این لحظه های بی کسی
سین سوم سادگی است
ساده باید بود گاهی مثل آب
در گذار اسمها ورسمها
سین چهارم
سفره پرواز را باید گشود
راه نزدیک است اما مرد نیست
باید از این ماندنیها چشم بست
سین پنجم
سبزههای عشق را باید فراوانتر نمود
در وفور کینه و حقد و حسد
باید از مهر و عدالت تا خدا تا آسمان باید رسید
سین ششم سکههای مهر را
ضرب در آیینههای تازه کرد
همدلی اینجا فراوان میشود
باز زبان نور باید
از فصاحتهای فصلی ناب گفت
سین هفتم
سجده باید کرد باید زنده شد
بانگاهی ساکت از منظومه امید گفت
هفت سین تازه را باید سرود
هفت سین تازه را با لهجه خورشیدها باید شنید
تا خدای عشق
نیست گویا فاصله
راه نزیک است باید مرد بود
ساده بایدخدا باعشق اینک حرف زد
می رسد مردی که ازدستش
ستاره میدمد
سکه های مهر را
در درون سفره پرواز می چیند ناب
سرفراز است که از هرسجدهاش
بوی صدها سادگی
بوی یک دنیا طراوت میچکد
سبزه های عشق را
در کویر خاک
در این قحطی احساس نو
مینشاند با نگاهی سرفراز
دستهایش بوی باران میدهد
هفت سینی تازه باید چید
در پهنای دل
یک روز یک جماعتی از هنرمندان تازه وارد انقلابی در سال های اول انقلاب شروع کردند به نفی و رد کردن همه داشته های فرهنگ و هنر و ادب که از حداقل های صلاحیت و اندیشه برخوردار بودند و این شاید بیشتر به خاطر کم تجربگی و بی اطلاعی همراه با غرورشان بود که بعدها اکثر این گروه از کرده و اندیشه خام خود برگشتند و به جای امتداد تفکر انقلابی به تقابل با آن برخاستند و به جای رجعت به تفکر پویای فرهنگ انقلابی ازآن گریزان شدند .این روزها مجددا با پدیده ای آن چنانی مواجهیم جماعتی بدون تجربه و شناخت دقیق و اصولی از حوزه فرهنگ و هنر که گستره ای وسیع و تخصصی را شامل میشود در آن وارد شده و اظهار فضل می کنند جماعتی که حداقل های دانسته های هنری را ندارند دیگران برایشان می نویسند و لقمه ی آماده را در دهان شان می گذارند که قطعا به فراهم شدن زمینه ای برای تکرار مکررات پیشین منجر خواهد شد و البته با درصد آسیب رسانی بسیار وحشتناک تر و مهلک تر از دفعه ی قبلی.. در زمانی که ما در آرایش جنگ فرهنگ و هنر به سر می بریم نابخردی و بی تجربگی عاملی کشنده است مراقب فرصت سوزی ها باشیم.
#روز نمایش
دلم
هوایی دیدارتان شده
آقا
سلام من به شما
از دیار تنهایی
برخی از دوستان بر این باورند که در سال نو کار فرهنگی بسیار دشوار است و برای خود دلایلی می آورند که نشان دهنده حدت و شدت این سختی است
اما اینجانب معتقدم کار فرهنگی همیشه سهل ممتنع بوده آسان نمای دشواریاب که بایستگی ها و شایستگی های خاص خودش را دارد در سال جدید اولین رویکرد در تغییر نگاه مدیریت فرهنگی هنری است که به قدری اثرگذار است که اگر آن اصلاح شود بسیاری از مشکلات به خودی خود حل می شود و این یعنی توبه ی آنهایی که فقط درصدد سهم خواهی و مهره چینی بدون توجه به توانایی ، شناخت، میدان داری و اثرگذاری مدیران بوده اند و پذیرش اشتباهات و دست برداشتن از لجبازی های نابخردانه که قطعا باید همراهی مسولین امر را برای جابجایی و تغییر به همراه داشته باشد و دوم داشتن برنامه از سوی مدیران نواندیش و میدانی مبتنی بر خرد جمعی ، کارگروهی و دوری از خودمحوری سوم وجود پیوست رسانه ای مورد نیاز برای هر حرکت فرهنگی و چهارم توجه به این نکته که کار کم با دوام و مردمی بهتر از کارهای صرفا تبلیغاتی یکباره و بی امتداد است و پنجم در موقعیت جنگ و تهاجم فرهنگی و اندیشه ای جای آزمون و خطا نیست باید به تجربه که یکی از محورهای اصلی مدیریت موثر و موفق است رجوع کنیم و اجازه بدهیم که نوگرایی مجرب با برنامه کارخودش را به نحو احسن انجام دهد
#مهدی طهماسبی
فعال فرهنگی رسانه ای
با مهار تورم هماهنگ
رشد تولید ملی است امسال
با مدیرانی از جنس ایثار
تجربه دار و پر شور و با حال
دولت محترم وقت کار است
وقت بیداری و شوق و اقبال
گیوه را ورکش و گوشه ای ریز
این مدیران افسرده احوال
یا علی گو به امید مولا
کن محقق تو اهداف امسال
سالی که هماره معنوی خواهد بود
سرشار نگاه علوی خواهد بود
وقتی که تقارن است با ماه خد
ا نوروز جدید مهدوی خواهد بود
بهار مژده دار آن است که گذشت روزگار همیشگی و تغییرات دایمی است
نوروز می آید تا نشان دهد چه بسا خوبی های آدمی که به واسطه ی حمایتی اشتباه و تبدیل کردن ناحقی و تضییع حقی در زمستان خودخواهی و رقابت بازی از بین می روند.
بهار آیینه ای پیش رو می گذارد تا در آن انسان از کرده های ناحق پشیمان شده و در جهت احقاق حق و جبران گذشته گام بردارد
به این نکته بیشتر باید اندیشید که بهار روییدن در خانه تک نفره ی ابدی قبر نزدیک است و باید آخرت را فدای دنیای حقیر انسان دیگری نکرد پس تا فرصت باقی است برای جبران باید کوشید
ما خجل مانده با چشم پر آب
نوش دارو پس از مرگ سهراب
جیب ما خالی از پول مانده
مثنوی هایی از شرم خوانده
دست ها خالی از آنچه باید
سفره شرم را می گشاید
کس به فکر دل ما نبوده
درد در کوی فردا نبوده
بچه ها حس تازه ندارند
کارت ها خالی از اعتبارند
چه خوشه روزگار تجرد
بی خیالی ز قید و تقید
ما که شرمنده گشتیم افسوس
راهی کوه و دشتیم افسوس
#شعر:مهدی طهماسبی
هولی به نام عید
زجری به کام مرد
در کودتای خانگی بانوان شاد
همچشمی پریش
دارد تمام زندگی شهر می رود
مردان خسته دل
زنهای بی خیال
این جیب های که جمله تکانده شدند و بعد
خانه تکانی است
این کار جانی است
این رسم بی حضور