در گذر زمان و در هجوم بی امان بلایای طبیعی و گزندهای غیر طبیعی شاهد رخ نمایی آثاری هستیم که ارزش ادبی و حیات خویش را به لحاظ انتساب به آستان مقدس اهل بیت (ع) به دست آورده اند و در میان بیاض ها و مسوده های مرثیه و نوحه از دست بلایای متعدد جان سالم به در برده اند و نشان دهندۀ گوشه ای از ارادت بی پایان مردمانی هستند که در سخت ترین و ملتهب ترین شرایط زمانی و مکانی دل به اقیانوس بی کران محبت و ولایت آل الله سپرده بودند و عاشقانه با کلماتی منظوم و در قالب های شعری مختلف ، دلتنگی ها و ارادت خویش را بر صحیفه سفید کاغذ با خط مودت و دوستی نقش بسته اند .
یکی از این هزاران شاعر عاشق پیشۀ گمنام کربلایی ملاعباسعلی زمانی تخلص از اهالی شهر گندمان است .در باب ترجمه احوال و سرگذشت دقیق زندگی و روزگار وی در هیچ یک از کتب تذکرۀ شاعران ووترجمان احوال سرایندگان استان چهارمحال وبختیاری نامی و نشانی نیست و تنها در کتاب پژوهشی در فرهنگ وتاریخ گندمان نوشته جمشید اسدی گندمانی در مطلبی کوتاه ومختصر از وی و شرح احوال و آثار او به اجمال سخن به میان آمده است هرچند اسدی در آن نوشتار درباره ملاعباسعلی اطلاعات دقیقی به دست نمی دهد و برخی از نگاشته های آن مختصر هم مغلوط و پر از ابهام است . وی ملاعباسعلی را فرزند پدری به نام درویشعلی و مادری به نام ام کلثوم معرفی می کند . ظاهرا سال تولد ملاعباسعلی سال 1269ه است که زادگاهش شهر تاریخی و دیرینه سال گندمان که آن روزها قصبه ای بزرگ و آباد بوده ، می باشد .
عباسعلی خردسال در گندمان علم اندوزی میکند و در مکتب خانه که نخستین واحد آموزشی آن عصر بوده اند در نزد ملاهای مکتب دار گندمان تحصیلات اولیه و آموختنی های نخستین را کسب می کند و به روال آن روز گار در پیش علمای شهر بروجن و سپس در مدارس اصفهان به عنوان یکی از مراکز عمده علم وادب ایران اسلامی تحصیلاتش را تکمیل کرده و سرانجام برای زیارت عتبات عالیات و فیض بردن از محضر اساتید و مراجع حوزه علمیه نجف و کربلا بار سفر می بندد و عازم این دوشهر می گردد و مدتی در آنجا مقیم بوده و این چنین است که در میان عامه مردم گندمان به کربلایی ملاعباسعلی شهره گشته و سپس با کوله باری از علم واندیشه و ادب به زادگاهش گندمان بازمی گردد و چندین دهه بساط علم آموزی به نونهالان ونوباوگان این دیار را می گستراند و میزبان کودکان گندمان و روستاهای اطراف می گردد . ملاعباسعلی در گندمان ازدواج نموده و پس از 66 سال عمر پربار سرانجام در سال 1335 جان به جان آفرین تسلیم نمود و رخ در تیره تراب کشید .
ملاعباسعلی در کنار مکتب داری به سرودن اشعار ، نوحه ها و مراثی و نسخ تصحیح شده تعزیه می پردازد و تخلص ادبی اش را زمانی بر می گزیند که در اشعار به جای مانده از او می توان نشانی از تخلص زمانی یافت
زمانی بس بود نوحه سرایی عزادار و غمین از مرغ وماهی
یا
امروز بود قتل حسن ، احمد ثانی بنمای زمانی
از اشک بصر پاک بشد نامه و دفتر از ذره تو کمتر
درباره مرحوم زمانی گندمانی نکته ای حائز اهمیت وجود دارد اسدی در کتابش می نویسد « مرحوم ملاعباسعلی که الحق باید عبید گندمان خوانده شود » وی قرینه ای برای این نامیده شدن و تشابه میان عبید زاکانی و ملاعباسعلی زمانی ارائه نمی دهد . هرچند اگر دیوان اشعار نامبرده در دست بود و از گزند آفت ها جان سالم به در برده بودبهتر و راحت تر می شد اظهار نظر کرد علت این همسانی و تشابه در چیست آیا به واسطۀ طنزپردازی و روحیۀ نقادانه و ستیزنده وی در برخورد با پدیده های اجتماعی زمانه خویش از سوی ملاعباسعلی این همسانی بین عبید زاکانی و زمانی گندمانی مطرح شده یا علت دیگری وجود داشته است .
آنچه که از مرحوم ملاعباسعلی زمانی به عنوان شاعری خوش گفتار و آیینی به جای مانده و بخشی از میراث ادبی شهر گندمان را در اواخر دوره قاجاریه و آغاز قرن جدید تشکیل می دهد 5 قطعه سوگسروده و مرثیه می باشد که نشان می دهد زمانی گندمانی شاعری است که با عروض وقافیه آشناست و هم چون بسیاری دیگر از شاعران نوحه سرا از ظرفیت قالب های شعری متعدد برای حرفش استفاده کرده و از اوزان ضرباهنگی و متناسب با سینه زنی که نوع رایج عزاداری آن دوره بوده بهره جسته و شعر او شعری است که روایت گر و بازگو کننده واقعه های جانسوز و ظلم های روا داشته شده در حق اهلبیت (ع) می باشد . و از ویژگی های نوحه های زمانی به چند اشاره کوتاه بسنده می نمایم
وی گاه بیانی حماسی و آمیخته با تلمیحات دینی نظیر یادکرد انبیای عظام دارد
افتد زصدر زین حسین بر خاک اندر جنان آدم شود غمناک
حوا نماید جامه را صد چاک این شورش محشر یاران برای کیست
این ماتم عظما یاران عزای کیست
و گاه ضرباهنگ محزون نوحه سروده شده وی حسی حزین واندوهناک را به شنونده منتقل می سازد
شه احمد شمالم رودم ای رود
شه حیدر خصالم رودم ای رود
جوان با مالم رودم ای رود
ملاعباسعلی زمانی محرم را زمانی برای یادکرد نوحه ها ، داغ ها و در عین حال سبک کردن مرکب تن از بار گناهان و موسمی برای توبه وانابه می داند
زمانی در محرم نوحه سرکن
زاشک دیده کشت غم تو ، تر کن
زبار معصیت خاکی به سر کن
یا
محرم آمد و دل ها پر از غم امان وآه و فریاد از محرم
وی از درگاه الهی به مدد انفاس طیبه اهلبیت عصمت وطهارت به ویژه حضرت سیدالشهدا(ع) عفو و بخشش را می طلبد
یارب زمانی از گنه دلگیر دارد به عالم او بسی تقصیر
عفوش نما تو حق پیغمبر
مهدی طهماسبی دزکی
بروجن 1398/10/6