رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

سلام خوش آمدید

زمانه می شناسد 

ترا که مرد مردی 

هنوز این حماسه به نام تست 

برگرد

  • مهدی طهماسبی دزکی

باز می گردم 

در رویدادی نو 

در صفحه ای گشوده 

آن گاه که حماسه های زمین 

برای شرح دلاوری هایت

تنهایی ات 

و دلتنگی هایت 

به صف می شوند 

و من حکیم شهنامه سرای نوین 

از رشته های غیرت 

ابیات مانایی می سرایم 

تا ترا برای خویش حفظ کنم 

در هوای تو و 

در فضای تو 

نفس می کشم و به خود می بالم 

از رها گردیده 

وصال سهم تو بود 

و فراق قسمت ما

  • مهدی طهماسبی دزکی

سکوت می کنی اما 

سکوت زیبا نیست 

میان این غربت 

بزن تو فریادی 

  • مهدی طهماسبی دزکی

ای دل انگیز بهاران ای فرا از زردها 

دردهایت بی نهایت از غم نامردها 

رستم شهنامه ی عشقیم ای ایران من 

دوستت داریم در صلح و نبرد و دردها

پرچم همواره برپایت نشان زندگی 

بیرق نامت بلندایی به هر آوردها 

جان تو سرشار از موج حماسی های نو

پشت تو دارد نشان از تیغ دردآوردها 

ای همیشه سرفراز و ای همیشه سربلند

ای دل انگیز بهاران ای فرا از زردها

  • مهدی طهماسبی دزکی

کارها داریم اینک کار و بار آتشین 

کارهایی اوج خیز از اقتدار آتشین 

موشها از ترس موشک ها فراری می شوند 

حیدر از ره می رسد با ذوالفقار آتشین 

دست و بازو شما بوسیدنی شد اهل عشق

میرسد اینک به صهیون چون سوار آتشین 

سالها در فکر این بودیم ما و دوستان 

سخت می شد بر همه این انتظار آتشین

گردن مرحب شکسته زیر تیغ حیدری 

ما کنون آورده ایم آن یادگار آتشین 

جنگ شدجنگ شرف ،غیرت در ایام سخت

رستم میدان بباید در دیار آتشین 

بانگ بردارید تا عالم بداند یکسره 

حیدر از ره می رسد با ذوالفقار آتشین 

 

  • مهدی طهماسبی دزکی

بکش این یانکی نامرد چو خاطرخواه مردن شد 

پس ازاین حمله ی ناقص خودش همراه مردن شد 

بکش نااهل راخیبرشکن باموشکی درخور 

بکن هر پایگاه از نعش نامردان لبالب ، پر

سگ زرد زمان را باید از رو برد از پا برد

زمینش را جهنم کرد او را هم از آنجا برد 

بکن هر پایگاهی را شبیه مسلخی تازه 

بسوزان آتشی از جانشان در مطبخی تازه

غیورانه بزن هنگام مردی هاست ایرانی 

خدا با ما خدابا ما خدا با ماست ایرانی

بزن تا یک جهان مردانگی از دست ما بیند 

نفس های غیوران را در اینجا باصفا بیند 

بزن شادی روح رادمردان شهید ما 

بخوان شوق عطش را از نگاه پر امید ما 

تل آویوند و حیفا زیر موشک های ایرانی 

ترامپ آماده افتاده است میدانم که می دانی 

بزن مادست وبازوی تو می بوسیم دریادل

بزن تا بازی نامردها کامل شود کامل 

 

 

  • مهدی طهماسبی دزکی

نمی ترسیم ازاین جار و ازجنجال دشمنها 

روم چون رستم دستان به استقبال دشمنها 

به گرز موشکی بر هم زنیم آیین نامردان 

که باشدپاسخی درخوربه استدلال دشمنها 

به خاک وخون کشیده شدچه کودکها چه مادرها

تماشا کن غریبانه زبان لال دشمن ها 

تهاجم های نامردی سکوت سرد بی دردی 

خوشاآتش کشیدن هابه استیصال دشمنها

دلیرانه غیورانه صبورانه فکورانه 

بکش دشمن بزن دشمن به هم زن حال دشمنها 

وطن چون مام ماباشدشرف با نام ما باشد

نمی ترسیم ازاین جار واز جنجال دشمنها

 

 

  • مهدی طهماسبی دزکی

التماسی بر شهیدان از دعا داریم ما 

رو به سمت عرش حق در کبریا داریم ما

تا ابد باشد ابرقدرت خداوند کریم 

چشم رحمت بر عنایات خدا داریم ما 

ذره ای ترس از پلیدان نیست در اذهان ما

تا توسل تا تضرع چون شما داریم ما 

در وفاداری یاران شهید با عاشقان 

این نشان از وادی کرب و بلا داریم ما 

دست بردارید ای مردان مرد روزگار 

انتظار از سویتان بی انتها داریم ما 

هست پژواک دل ما در چنین ایام سخت

التماسی از شهیدان بر دعا داریم ما

 

 

  • مهدی طهماسبی دزکی

هنگام غم آمد عطشی در دل ما شد 

هنگام عزاداری شاه شهدا شد 

خورشید غم از باختر سینه چو برخاست 

گفتند محرم شده و ماه عزا شد 

با زمزمه سینه زنان در دل عشاق 

این محشری از نام حسین است به پا شد 

دوریم اگر از حرم حضرت ارباب 

شش گوشه جان و دل ما کرب و بلا شد

ای زنده دلان در غم گل با دل محزون 

هر گوشه ی دل همنفس خون خدا شد 

برخیز بخوان روضه و با اشک تو برگو 

هنگام عزاداری شاه شهدا شد 

 

 

  • مهدی طهماسبی دزکی

گل از باغ غزل بردار هنگام غزلخوانی 

عطش بنویس از یاران به دست چشم بارانی 

رها از خویشتن در لحظه های سرخ پروازم 

مرا امشب تو مهمان به یک اعجاز حیرانی 

کمی در من بباران عطر رفتن های خونین را 

پشیمانم از این ماندن از احساس ویرانی 

من آن سرو غیور روزهای آشنا هستم 

همان دلدادۀ سرو وصنوبرهای ایرانی 

رفیق رها کردند و تا سمت خدا رفتند 

منم سرگشته در این لحظه های سرد پایانی 

عطش نوشم غزلپوشم هنوز از عشق می نوشم 

می سرمستی و شوق دل انگیزان عرفانی 

بیا شاعر به یاد لاله های سرخ پرپر تو 

گل از باغ غزل بردار هنگام غزلخوانی 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۴۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

طعم روزهای جنگ 

برای آنانکه 

دیروزهای حماسی را ندیده اند 

نامشخص است 

ولی ما 

با شانه های زیر تابوت 

آشناییم 

و هر روز سرودخوان ظفر 

همپای اسطوره های خاکی پوش 

در گذر زمانیم 

در آنجا که 

دلتنگی هایمان را 

با اشک های عصر پنج شنبه 

در لابلای ضریح های آلومینیومی 

به اشتراک می گذشتیم 

و درراه برگشت از گلزار شهدا 

روحیه ای تازه داشتیم 

متقاعد شده به صبر و رزم 

ولی این روزها 

هنوز فهم آن سخت است 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۳۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

در سکوت 

ناکسان 

مردانه می جنگیم ما 

آتشی بر جان 

کفتاران 

به قدرت می زنیم 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۰۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

کینه های دیرین 

سرباز می کنند 

چون گدازه های مذاب رنج 

که می آیند 

تا بسوزانند 

مردها 

حماسی ترین اساطیر تاریخ 

ققنوس وار 

بر می خیزند 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۲۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

سرشار هجوم سرخ و سنگین باشید

در مقصد خویش سرو دیرین باشید

ای موشک باوفا به میدان نبرد

ای کاش شما شبیه زرین باشید

 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۵۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

موشک زنده دل ای آفت جان

عزت و عشق امید دوران

نامه ای باش ز آغاز شرر

بر دل دشمن این  پیر و جوان

خاک صهیون تو بزن شخم به شوق

تو بکن ریشه  این کینه وران  

می روی دست خدا همراهت

مادرش را به عزایش بنشان

تا بدانند که ایرانی کیست

غیرت اینجاست بگو با دگران

جان این قوم یهودی تو بگیر

موشک زنده دل ای آفت جان

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

ایران بزرگ با قدر می ماند 
آزاده به هنگام خطر  می ماند 
این جنگ روایت است صهیون حتما 
بیرق به کف اهل خبر می ماند 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۴۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

ای موشک من برو از اینجا خندان

آتش تو بزن به خرمن آن نادان

شاداب برو که دست حق همراهت

با رقص شما امید ما صد چندان

 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۳۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

دیوار سکوت را 

در بهت پیش آمده می شکند 

از هرچه هست 

می گذرد 

جان فدای وطن 

فردا را با عزت 

در طلیعۀ صبح پیش رو ترسیم می کند 

حماسی و مقاوم 

کاری به زمان ندارد 

او به عشق می اندیشد 

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۵۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

ریز پرنده های  قاتل 

در گذر از مرزها 

از دیوار ها 

اجازه نمی گیرند 

جدا نمی کنند 

همه چیز درهم است 

انقلابی و غیر آن 

فرقی نمی کند 

خاین ها 

از پشت سر 

فقط می کشند 

مهربان تر باشیم 

مام وطن تنهاست 

با چادری آغشته با خون عزیزانش 

با رنج ها 

با گریه ها و اشک ها 

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۱۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

با مشق عطش ز شوق مردانه سرود 

از غیرت عاشقان دردانه سرود 

او مظهر عزت و امید و شوق است 

مردانه به خون خود غیورانه سرود 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۰۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

 باران موشک 

آسمان را 

همرنگ با ستاره ها می کرد و

آن گاه

شب در خلوت خویش 

حماسی ترین سرودها را 

برای غیرتی ترین ها می سرود 

تا فردا 

و فرداها 

منظومه های شرف را 

از صحیفه مردانگی 

بخوانند و ترسوها را 

در منجلاب ماندنهای منحوس 

ترسیم کنند 

این پایان شاهنامۀ این روزهاست 

  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۰۰
  • مهدی طهماسبی دزکی


یا حیدر کرار 

ببین

خفته به خون را 
ایران شده گلگون

بنگر

لاله  و گلها 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۹
  • مهدی طهماسبی دزکی


یا حیدر کرار

ببین

خون و زمین را 
بی سر شدن

خیل غیوران یقین را 
 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

بیدار شو ای

غیرت حق

وقت قیام است
وقت هنر و زندگی 

عرض وجود است  
 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۷
  • مهدی طهماسبی دزکی


افسوس  ترا غیرت ایرانی نیست 
جز رنج سخن هرچه که می خوانی نیست 
الوند نیی تپه ویران شده ای تو 
بیدار شو این موسم ویرانی نیست

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

این نام بزرگ معدن جان باشد 
سرمایه ی آن خون شهیدان باشد
این گفته ی حاج قاسم و یاران است 
جان ها به فدای نام ایران باشد 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی


این مرحب بد یهود را باید کشت
این مایه ی ننگ و بود را باید کشت
با موشک و پهپاد و تفنگ و با سنگ 
کودک کش بی وجود را باید کشت 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

می آید و گشته آتشین ویرانگر 
بر بام زمان و بر زمین ویرانگر 
با تازه ترین موشک ایران چه کنید 
تاریخ گذشته ها چنین ویرانگر 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۳
  • مهدی طهماسبی دزکی


بر دل همه موج اوج دیگر  برسد 
بر خیل یهود دست حیدر برسد 
این حمله که کرد سمت ایران، صهیون
آغاز غدیری اش به خیبر برسد 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

باید به فرمان ولی آماده باشیم 
در صحنه با سید علی آماده باشیم 
سخت است سردار سپاه عشق پر زد 
خورشید غم از مشرق اندوه سر زد
تصمیم می سازید از ما این پیام است 
وقت قیام و انتقام و انتقام است
وقت فنا سازی غاصب ها رسیده است 
وقت به غارت رفتن حیفا رسیده است 
شیعه نمی ترسد کمی آزاده باشید 
در صحنه با سید علی آماده باشید 
امروز وقت غیرت و جنگ است برخیز 
پایان این جرثومه ی ننگ است برخیز 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلتنگ نمی شوم مگر بهر شما 

ای عشق 

 بیا 

که زندگی شاد شود 

  • ۰ نظر
  • ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۱۰:۲۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

در حس غدیر آسمانی شده ایم 

لبریز امید و کهکشانی شده ایم 

چون خطبۀ حضرت رسولیم همه 

سرشار ز شوق خطبه خوانی شده ایم 

  • ۰ نظر
  • ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۱۰:۲۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

ما جرعه خور نیایش مولاییم 

سرمست ز عزت گل زهراییم 

هادی وجود دل ما از هادی است 

با جامعه تا ظهور گل می آییم 

  • ۰ نظر
  • ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

در کشور عشق این منادی شده است

در شهر امید وقت شادی شده است

دنیای غریب تا همیشه انگار

سرشار حضور عطر هادی شده است

  • ۰ نظر
  • ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۵۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

دل را به صفای کبریا می بخشند 

بر خیل زمانه شوق ها می بخشند 

در روز غدیر خم یقین می دانم 

ما را به ولای مرتضی می بخشند 

  • ۱ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۴۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

می آید و از جام ولا می گوید 

از شادی جان مصطفی می گوید 

در روز غدیر مثل مردان قدیم 

از عزت نام مرتضی می گوید 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۴۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

پرشوق و امید و با صفا هست غدیر 

از جملۀ روزها جدا هست غدیر 

برخیز بخوان به شادمانی دل را 

چون افضل اعیاد خدا هست غدیر 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۴۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

از عشق بخوان به آوای بشیر 

ای زنده دلان رسیده هنگام امیر 

با دست رسول مهربانی دیدیم 

از مقدم گل رسیده نوروز غدیر 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

موج غم تو 

زلزله در دیده ام انداخت 

الحال 

شده بارش آن 

کار شب و روز 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۴۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

آن روز 

که بر جان و دلم سایه فکندی 

سود دل من 

رفتن آسودگی ام بود 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۳۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

غدیر و عشق های سرفراز است 

ببین احساس را تفسیر راز است 

برای نصب خورشید ولایت 

عروج آفتاب از این جهاز است 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

دل من قطره ای از آن غدیر است 

که سرشار از تولای امیر است 

از آن دریای بی مثل ولایت 

که در هستی همیشه بی نظیر است 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۵۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

 ازآن  ایام  و  از آن دستور می گفت 

ازآن  روز خوش و پرشور می گفت 

شبیه راویانی از غدیر است 

دلم از امتداد نور می گفت

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۴۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

سکوت دشت را درهم شکسته 

نفس های حبس شد دسته به دسته 

چنین پیغام آورده است با شوق 

علی برجای پیغمبر نشسته 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۴۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

نوشت آرام دریا در غدیر است 

زمان عشق بازی بی نظیر است 

به یکتایی قسم بر مومنینم

علی مولا و آقا و امیر است 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۴۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

برخاست ناگهان 

ز زمین تا خدا صدا 

یعنی مبارک است 

غدیری ترین حضور 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۴۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

بانگی می آید 

از فراسوی زمان 

از فراز مناره های خشت و گل 

که هنوز 

تازه است 

به لطافت صبح نو 

و لذت دیدار بهار 

بانگی می آید 

منظومه خوان توحید 

و من 

ترا چشم در راهم 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۰۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

مرا باران 

مرا ابر نگاهم 

در شبانگاهی 

که غیر از درد راهی نیست 

می دانند و می خوانند 

نه لبخندی از روی 

غم انگیزی 

به روی گونه ها دارم 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۰۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

جوی آب و 

دست باد 

سایه سار بیدها 

خاطراتی زنده 

از دیروزهای 

رفته اند 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۰۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

جان مایۀ کلام 

دلم یا حسین حسین حسین 

تکرار تا همیشۀ

 شوق و ارادت است 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

تماس های پشت هم 

امیدهای بی حدود 

ولی خبر رسید که 

زمان رفتن آمده 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

دل به پایان نمی رسد هرگز 

تا منقش 

به نام حیدر شد 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۱۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

نه آب 

نه سنگ 

نه خاک 

نه حتی افلاک 

شوق بی نهایتم را درک نمی کنند 

آن گاه که در 

جاری ایام 

سرمست از 

طهورای غدیر می شوم 

شاعرانه تر از همیشه 

دلدادگی ام را 

مشق عشق می کنم 

در هرولۀ کلمات مانده در نفسم 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۱۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

مادرم گفت 

خورشید آن روز 

محو دیدار خورشید ما بود 

محو دیدار آن بی نهایت

همنفس با دل آرای ما بود 

دشت لبریز از حس تازه 

آسمان میهمان زمین شد 

حضرت عشق در فصل بودن 

بر دل عاشقانش امیر است 

اول عشق بازی دلها 

در کران تا کران ارادت 

صبح پر شوق و شور غدیر است 

مادرم گفت تا عمر داری 

هم قدم با علی باش آن وقت 

تا همیشه پر از افتخار داری 

جای در محفل عشق داری 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۰۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

ما با غدیر زنده و با شوق صاحبش 

تا بی کران رها شده 

سرمست رفته ایم 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۰۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

به پا بنگر همه رایات گل را 

مروری تازه منویات گل را 

کنار جوی آب دشت تشنه 

کمی بنشین بخوان آیات گل را 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۳۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

غم و دوری چنان تصویر مان کرد 

بلا و غصه ها تفسیر مان کرد 

نه روی رفتن و نه پای ماندن

سکوت دشت ها دلگیرمان کرد 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۲۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

ما 

را به نگاهی 

تو بخوان 

 در سر صبحی 

تا 

زنده بگوییم 

که مهمان تو بودیم 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۲۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

با خندۀ گل دلم پر از احساس است 

لختی تو بخند 

خنده هایت زیباست 

  • ۰ نظر
  • ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۵۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

دل مانده به راه دوست در حیرانی 

جان مانده به عشق در ویرانی 

این چمشم من است منتظر بر راه است 

با موج غم وتلاطم بارانی 

  • ۰ نظر
  • ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۵۷
  • مهدی طهماسبی دزکی
بایگانی