آرام می رسم
به امیدی
که می رسی
دلتنگی ام
ز غصه دوری
رها شود
- ۰ نظر
- ۰۳ دی ۰۳ ، ۰۷:۵۶
در لحظه های سرد
زمان
مانده ام به غم
بگذر بر این وجود
که رفته
ز دست و پا
دلگیرم از زمانه
بیا
صاحب الزمان (عج)
دست من و
نگاه تو
یا صاحب الزمان (عج)
شعر حضور ساده در این بی کران تویی
ای مادر پدر گل هفت آسمان تویی
عشقی که تا همیشه به جایی تو کوثری
شوق همیشه سبز دل بی نشان تویی
در دفتر زمانه غزلها به نام تست
سر دفتر وجود همه عاشقان تویی
زهرا تویی که شدی باعث الوجود
دریا تویی ز کران تا کران تویی
خورشید بی مثال نفس های بخششی
ماه امید زندگی دوستان تویی
زن را ز نام نامی تو زیور و امید
هم لهجه وجود دل شعر خوان تویی
گفتند روز واقعه دارد هراسان و هول
آنجا پناه و ملجا درماندگان تویی
دل را به نام نامی مادر نوشته اند
ای مادر پدر گل هفت آسمان تویی
بر باعث خلقت دو دنیا صلوات
بر عشق پدر ام ابیها صلوات
بر مدفن بی نشان مادر، گل شوق
بر مادر اهلبیت زهرا صلوات
نقشی ز وجود مهر والا آمد
همصحبت و هم نگاه مولا آمد
می دید خدیجه مکه را پر نورش
از سمت بهشت نور زهرا آمد
کمی عزت کمی غیرت بدک نیست
نماندن بین این حسرت بدک نیست
دل سرگشته بود و گفته بودند
رها بودن در این حیرت بدک نیست
در گوش زمان خواندم
و گفتم
که قشنگی
دل غنچه شد
و باز شد و
عطر فشان شد
دریغا در شبی سرد و پریشان
محبی رفت از پیش محبان
ببین سجاد دل تا نور می برد
تمام آرزو در گور می برد
شب جمعه رها از خاک می رفت
رها گشته سوی افلاک می رفت
رفیقم شاعر و اهل کتاب است
رفیق داستان، همرنگ آب است
پی ترویج دانایی است عمری
پر از شوق هم آوایی است عمری
سفیر واژه های ناب بوده
دلش را در کلامش می سروده
دریغا آخرین روز خزان رفت
محبی ناگهان تا آسمان رفت
شهرکرد - ایرنا- در طول تاریخ ایرانیان همواره شادزیست، مهربان و در پی بهرهجویی از کمترین فرصت برای با همبودن و خلق موقعیتهای متفاوت بودهاند.
به گزارش ایرنا ، در تقویم ایرانیان تعداد جشنهای فراوانی ثبت و ضبط شده است که جز ۲ جشن نوروز و شب چله از جشنهای دیگر نشانی کمتری بر جای مانده است.
ماندگاری جشن شب چله در طول تاریخ وابسته به تلاش بانوان برای برپایی این جشن بود و باید آن را جشنی زنانه نامید که محوریت حضور زنان و همراهی مردان در آن به چشم میخورد، آنچنان که در ادامه اشاره خواهد شد، نمود و بروز هنر سرپنجههای تلاش بانوان است.
شب چله مصادف با ۳۰ آذرماه تا آغازین ساعات روز اول دی بلندترین شب سال است، بر اساس گاهشمار کشاورزی که زمستان را به ۲ چله کوچک و بزرگ تقسیم میکند، چله بزرگ ۴۰ روزه و چله کوچک ۲۰ روزه است و تا پایان بهمن را شامل میشود و در میان اقلیمهای مختلف ایران فرهنگی کهن وجود داشته است و این جشن و آیین مبتنی بر زندگی شبانی و روستایی است و تا چندی پیش تنها شب چله نامیده میشد و بعد از آن عنوان شب یلدا بر آن اطلاق شد، اما نکته حائز اهمیت دیرینگی و سابقه این جشن را باید در هزارههای پیش از میلاد مسیح جستجو کرد.
یلدا واژهای است سریانی به معنای زایش مهر و در ادبیات فارسی و در بین شاعران عمری بیش از هزار سال دارد و عنصری غزنوی یکی از قدیمیترین شاعرانی است که واژه یلدا در شعرش دیده میشود.
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه خال از رخ زنگی بریایی شب یلدا
در زندگی شبانی و روستایی اصل بر اجتماع و با همبودن هاست نیازهای مختلف سبب میشد که مهربانیها و تقسیم آن برای مردان جهاندیده و زنان با تجربه امری ضروری باشد.
دشواریهای متعددی این نیاز با همبودن را بیش از پیش بایسته میکرد و جشن شب چله به ویژه در روستاها که اصل کسب و کار آنان کشاورزی و دامداری بنا شده و از آذر تا اسفندماه نوعی فراغت بال بیشتری وجود داشت به گونهای خود را برای ورود به زمستان و رویارویی با مشکلات و معضلات بارشهای سنگین برف و بازکردن راهها در بیان عامه به آن راه و رچ زدن میگویند، حمله گرگها و حیوانات وحشی و شیوع بیماریها آماده میکردند که این در زمره اجتماع و همدلی به شمار میرفته است.
البته اگر از زاویه دید تمثیلی به شب چله بنگریم باید بگوییم ایرانیان چهار فصل را در زندگی شان تعریف کرده بودند، بهار را کودکی و نوجوانی، تابستان جوانی، پاییز میانسالی و زمستان را کهنسالی میدانستهاند و برای کهنسالی احترام خاصی قائل بودهاند تا آنجا که گفتهاند ویران شود آن خانه که یک پیر ندارد و شب چله شب ورود به پیری و کهنسالی است و به نوعی تکریم بزرگان و کهنسالان که به مانایی کشور و اجتماع میانجامد
به قول فردوسی
سپهدار باید کهنسال باد که کودک دهد تخت شاهی به باد
در خصوص آداب و رسوم این شب باید به این نکته توجه داشت که بسیاری از آداب و سنن این شب در جای جای ایران بزرگ فرهنگی مشترک است آدابی همچون شب نشینی، شاهنامه خوانی، کرسی وجود داشت.
در چهارمحال و بختیاری از عصر روز ۳۰ آذر ساعتی پیش از غروب و به قول عامیانه آفتابدار به خانه میزبان میرفتند و میزبان بیشتر در خانه بزرگتر خاندان یا محله بود و افراد خاندان در کنار کسانی که در آن آبادی غریب بودند در خانه میزبان حاضر میشدند البته حاضرین دست خالی در این جمع حاضر نمیشدند و هر کسی به فراخور توان مالی و هنر خویش هدیهای را برای جمع تدارک میدید و همان گونه که اشاره شد شب چله جشن هنر سرپنجههای بانوان هنرمند، کاربلد و به قول عوام سکهداری بود که از کمترین داشتههای موجود خوردنیهای لذیذ چه در قالب غذا و چه در قالب تنقلات خوشمزه برای حاضرین آماده میساختند.
غذاهای شب چله غذاهایی محلی، ساده، در دسترس و در عین حال مقوی و متناسب با طبیعت زمستانی آماده می شد
آش کشک، کوفته، آش بلغور که به آن یارما میگویند، لبلبو، کشک و کدو، مغولی، کدو آب پز،لبو و آش دوغ بخشی از این غذاهاست.
از دیگر نکات این شب، تنقلاتی که برای ساعات دورهم نشستن و گفتن و خندیدن تدارک دیده شده بود شامل گندم بو داده، نخودچی بو داده، توت خشک ، کشمکش، پر زردآلو، تخمه کدو ، آفتابگردان، کاکولی و کپچی، نان شیرین، گرده و خوش پا، گردو و بادام و از میوه ها انار، چغندر ، سیب، سنجد، به ندرت هندوانه و گاهی نارنج بود و دیگر هیچ نبود.
شب چله بعد از نماز که در بیشتر سالها با بارش برف همراه بود حاضرین دور کرسی که نماد تجمع و همدلی و گرمابخشی است، جمع میشدند آن روزها که نه خبری از تلویزیون، رسانه، فضای مجازی و هیچ کدام از ابزار سرگرمی نبود زمان به چند قسمت تقسیم میشد اول خواندن موسیقیهای محلی، دشتیخوانی، آهنگهای لری و ترکی به فراخور حال مجلس انجام میشد.
دوم از آنجا که همه اقوام ایرانی قهرمانپردازی را دوست داشته و دارند و بر این باورند که جامعهای که قهرمان ندارد جامعهای مرده و بیتحرک است، نوبت به شاهنامهخوانی میرسید و پای ثابت شاهنامهخوانی و به قول مردم این دیار هفت لشکرخوانیها ، حماسهرستم و زال است، پهلوانیهای این جهان پهلوان بیهمانند بود.
پیران قوم شاهنامه میخواندند و کودکان و نوجوانان غرق شنیدن میشدند و بعد از آن عاشقانهخوانیهای نظیر حیدربگ، فلکناز، امیرارسلان نامدار یا حسین کرد شبستری خوانده میشد و یکی از حاضرین به نقل خاطرات جنگها و مبارزههایی که خودش یا یکی از اهالی محل و خاندان با گرگ، پلنگ ، خرس و کفتار و سختیهای طبیعت داشته و یا یادکرد مبارزات میدانی و جنگ و جدلهای متعدد میپرداخت.
یکی از زیباییها و شگردها قصهگوییهای دور کرسی که در بخش پایانی وقتی خسته میشدند و میخواستند پایان شیرینی را برای قصهها در جمع رقم بزنند.
در اتاقهایی که کشمشها را از سقف آویزان کرده بودند و بالای سر کرسی بود، با هیجان و با صدای خاصی چون ترق و توروق کلاهشان را به بالا پرتاب می کردند و با ریختن کشمشها، بچهها سرگرم کشمش خوردن شده و آنها پایان شیرینی را برای قصهها نقش میبستند.
بعد از خوردن غذا بر خلاف آنچه که برخی در میگویند که مهمانان تا سحرگاه میماندند، بعد چهار پنج ساعت دورهمنشینی شیرین و لذتبخش صاحبخانه با چراغ پیسوز یا چراغ مرکبی میهمانان را به خانههایشان همراهی میکرد.
باد می خواند
به گوش حادثه
فریاد را
در طنین خواندش
فریادها بسیار هست
به پایان می رسد
یلدای تنهایی و می آیی
بهار این است
پایان تمام بی کسی هایم
می آید
صبحی که پشت در مانده
پس از هزاره های دلتنگی و تنهایی
و غروب می کند
رنجواره های زمین
در تلاطم
قدوم زمان نو
و یلدای وحشت
جان می دهد
در مقدم بهار وصال
امید باید داشت
به گزارش ایرنا، جشنواره منطقهای شعر و ترانه بختیاری سوزو (سبزکوه) با گستره استانهای لرزبان کشور و با هدف حمایت از فرهنگ اصیل بومی و بختیاری و کشف و شکوفایی استعدادها به میزبانی شهرستان خانمیرزا و با معرفی ۱۲ هنرمند برگزیده برگزار شد.
رییس گروه فرهنگی و رسانهای ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی چهارمحال و بختیاری در این آیین اظهار داشت: ۳۰۰ اثر از ۱۰۰ شاعر استانهای لرنشین به دبیرخانه جشنواره ظرف مدت محدودی ارسال شد که نشان از استقبال هنرمندان دارد.
مهدی طهماسبی افزود: امسال ۲ رویداد در حوزه شعر و ادب در استان برگزار شد که یکی تمداربیت و دیگری سوزو بود که ظرفیت قابل توجهی از هنرمندان به منصه ظهور رسید.
وی تصریح کرد: تلاش میشود از سال آینده این جشنواره در فصل بهار یا تابستان برگزار شود تا همزمان با زیبایی طبیعت باشد.
رییس گروه فرهنگی و رسانهای ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی چهارمحال و بختیاری افزود: از همه کسانی که دل در گرو فرهنگ و اندیشه دارند تقاضا میشود چراغ انجمنها را روشن نگه دارند و ما هم تلاش میکنیم از انجمنها حمایت کنیم.
طهماسبی همچنین ابراز امیدواری کرد به زودی فرهنگسرای شهرستان خانمیرزا احداث و محل مناسبی برای اجرای برنامههای فرهنگی و هنری در اختیار هنرمندان قرار دهد.
خدا خر دید اما از سر لطف
ندادش شاخ تا اینجا بماند
و گرنه عالمی را از سر شاخ
براند او براند او براند
خدا رحمت کند آن پیر کو گفت
بترس از جان که غم را جایگاه است
چو می بینی که نابینا رسیده
اگر خاموش بنشینی گناه است
به خاکستان خاموشان گذر کن
ببین قبر است کان پایان راه است
بترس ای دل از گردش روزگار
مبادا که بی آبرویی کنی
اگر آبرویی بریزی ز کس
ز مردی دگر گفتگویی کنی
بسی کس که می گفت ناپخته حرف
که آتش به جان و دل ما زند
مبادا کسی بی هنر یک نفس
که اندیشه را هم سر و پا زند
سگی گر کند منجلابی به پا
از آن به دل پر ز غم ها کند
یک نفر می گفت دنیای بدی است
از چه رو دارد گلی این خار را
آن نفر می گفت دنیای خوشی است
بر سر هر خار گل روید به جا
نشسته بر سر ماشین خسته ای سید
نگاه می کند آری به بی کران انگار
خودش که شاعر خوبی پس چرا اینجا
نوشته شعر نجیبی ز دیگران انگار
فی البداهه تقدیم به سید بزرگوار اردستانی
هرگز نمی افتد
بر خاک در سیلاب
آن ریشه دار سربلند و آن تناور
اما میان باد و سیلاب
قطعا تمام خارها
در خواری رفتن رها هستند
ای جان تناور باش
آزاده باور باش
همپای ماندن باش
به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی چهارمحال و بختیاری، رئیس گروه امور فرهنگی این اداره در آیین رونمایی از 2 مجموعه داستان کوتاه، نوشته عزت الله صدیقی هفشجانی که در سالن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این استان در شهرکرد برگزار شد، درباره کتاب «در جاری بوی حرم» گفت: این مجموعه کم حجم اما پرمحتوا از جمله آثاری است که در جمع آثار مربوط به ادبیات رضوی قرار میگیرد.
مهدی طهماسبی افزود: در جاری بوی حرم زیرمجموعه اندیشه و ادبیات رضوی به رشته تحریر درآمده است که به عنوان بخشی از ادبیات آیینی شناخته میشود.
وی با بیان اینکه این کتاب با 9 داستان کوتاه خود، فضایی جذاب و خواندی را پیش روی مخاطبان گشوده است، تصریح کرد: قلم نویسنده روان است و به خوبی احساسات خوانندگان را با خود همراه میکند و میتوان از کتاب «در جاری بوی حرم» به عنوانی یکی از معدود آثاری نام برد که با یک زاویه دید جدید، مقوله زیارت را از نگاه معلولین روایت کرده و آن را در نگاه مخاطب نشانده است.
طهماسبی تراش خوردن کلمات و استفاده بجا از آنها در بیان داستانهای کتاب را قابل توجه دانست و یادآور شد: با خواندن کتاب «در جاری بوی حرم»، نوعی نگاه نوآورانه به فضای حرم و زیارت برای خواننده ایجاد میشود، نگاهی که آمیخته با باورها و اندیشههای اجتماعی است و در برخی موارد جریانی اعتراضی را هم در خود جای داده است به نحوی که به مخاطب تلنگر میزند و مسائل و مشکلاتی که اغلب افراد با آن مواجه شدهاند را یادآوری میکند.
وی در ادامه گفت: صدیقی در کتاب خود نشان داده است که میشود باورها و نگاههای معمول هر روزه را در قالبی مناسب به کار گرفت و متنی روان و در عین حال پرمحتوا را به نوشتار درآورد.
رئیس گروه امور فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی چهارمحال و بختیاری افزود: صدیقی به عنوان یک نویسنده رویکردی معلم گونه نیز دارد و شاگردپروی کرده است، او در شهری همچون هفشجان که تاریخ، فرهنگ، موسیقی و شاعرانگیاش شناخته شده است، بیرق بلندآوازگی در داستاننویسی را بر دوش گرفته است و امید میرود با ادامه فعالیت انجمن ادبی تیمور ترنج در این شهر، مسیر نویسندگی همچنان تداوم یابد.
وی همچنین با اشاره به اینکه انتشار آثار نویسندگان و برگزاری جلسات نقد و بررسی، تاثیر بسزایی در ارتقای کیفی آثار بعدی آنان خواهد داشت، یادآور شد: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آمادگی دارد با همراهی انجمنهای ادبی، راه را برای انتشار آثار جدید نویسندگان هموار کند.
گفتنی است، کتاب «در جاری بوی حرم» در 48 صفحه حاوی 9 داستان کوتاه است که انتشارات طلایهداران افق، آن را در سال 1402 به چاپ رسانده است.
کتاب «اگر جور دیگری میشد» هم از مجموعه داستانهای کوتاه دفاع مقدس به شمار میرود که با همکاری و حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس چهارمحال و بختیاری در سال 1402 به چاپ رسیده است.
چقدر حس نجیبی است در این ثانیه ها
که ز پا می رود از شوق همه قافیه ها
شوق دیدار دل و زندگی و بوی امید
خاطراتی است که جا مانده در این زاویه ها
چشم در راهیم
باران
بادرختان مثل هم
کاشکی
در این شب چله
ببارد برف ها
شبیه آخرین خط
نوشته در
کهن نسخه
که دارد حس و حال
غصه های
بی سرانجامم
مرا همواره فریادی است
چون بغضی فروخفته
که از یاد غریبستان دل
یک شمه ای گوید
غبطه ها خوردیم
ما بر حالت پروازتان
ای رهاگردیدگان
ای کاش ما را بنگرید
یادگاران بهارانیم
در فصل خزان
سروقامت
پایدار و
سبز و با جان زنده ایم
بی کران در بی کران
در زیر نامت
زنده شد
تشنه ای اما جهانی
گشته سیراب از غمت
دردهای خویش را
بر دامن
صحرا نوشت
رفت
از اینجا
به سمت بی کران
شوق ها
برخیز دلیر من بخوان دریا را
احساس نجیب حضرت مولا را
سربند معطرت نشانی دارد
آهسته بخوان تو روضۀ زهرا را
یادآور نام و غیرت دریایی
سرمنشا عشق و حیرت دریایی
عباس علی تویی غیور عاشق
تو راز رشید حضرت دریایی
جان ها به فدای آن شهیدت مادر
آن راز نگفته و رشیدت مادر
تو چشم به راه آن جوانت ماندی
وای من و گیسوی سپیدت مادر
فردا نظر ما به سوی گفته ی آقاست
این بیرق مردانگی ماست که بالاست
ما مست ولاییم به آیین تو سوگند
این زمزمه مرد و زن و کودک و برناست
ای رهبر آزاده یقینا ز دل و جان
هر صحبت فردای شما حرف دل ماست
با ذکر سلام و صلوات همه مردم
دل منتظر خطبه ی مردانه ی فرداست
ما غیرتیان حرم حضرت عشقیم
شد زمزمه گر بر لب ما عزت زهراست
بگذشت ز پل ، گذر نمود از سر رود
آن زنده دلی که غیرتش زنده نمود
در وقت نبرد از پل خرمشهر
می آمد و می نوشت بر عشق درود
بر وجود و غیرت مردان ایرانی درود
بر شهیدان به خون غلطان ایرانی درود
بر زنان بردبار و مادران شیر زن
بر عفیفان نجیب جان ایرانی درود
در تمام طول تاریخ حیات و زندگی
بر نگاه حق طلب یاران ایرانی درود
سر به راه میهن و دین و هدف دادند تا
شد جهان محو چنین ایمان ایرانی درود
کرد و لر و ترک و بلوچ و هم عرب با ترکمن
بر حماسی خوانی شیران ایرانی درود
هرکجا هستیم با اندیشه های رنگ رنگ
بر همه خاک وطن دامان ایرانی درود
هست سختی ها فراوان لیک می گوییم ما
بر وجود و غیرت مردان ایرانی درود
هرچه می گویم
زیاران
خاطرات رفته است
من همیشه
هم نفس با خاطرات زنده ام
صبح می گوید
که ای دل
زنده شو وقت سحر
رفتن شب
با ظهور نور
همراهی کند
اندکی
بعد از شب یلدا
سحر از ره رسید
تا بدانی
این شب ظلمت
نمی ماند به جا
می آید
در آخرین تنفس های خزان
تا با سرمای خویش
بلندای شب را فریاد بزند
چله
چله
چله
وطنینی که شنیده می شود
یلدا
یلدا
شبی به درازی بودن و نبودن
شب خوش بودن
و خوش نشینی ها
که در طلوع فردایش
یک دقیقه بیشترش هم
دیده نمی شود
می نویسم برایت دوباره
باد و باران
رهایی و رفتن
تا بدانند تو بهترینی
همنفس با نگاه بهاری
در دل این خزان غریبه
شایان ذکر است این نماهنگ به عنوان 31 امین نماهنگ تولیدی این موسسه در سکوها و شبکه های مختلف اجتماعی در فضای مجازی ارائه گردیده است
هنگام طلوع شوق و اقدام شده
ای عشق بیا که فصل انجام شده
در روز وداع مادر گل ها گفت
دل همنفس شهید گمنام شده
شهرکرد- ایرنا- آیین تجلیل و نکوداشت علیرضا میرزاخانی هفشجانی یکی از شاعران پیشکسوت چهارمحال و بختیاری عصر چهارشنبه با عنوان «شب علیرضا» در فرهنگسرای شهرکرد برگزار شد.
به گزارش ایرنا، سرپرست معاونت فرهنگی ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی چهارمحال و بختیاری در این آیین اظهار داشت: هیچ هنری نمیتواند جای شعر را بگیرد و باید گفت شاعران ارزش و جایگاه رفیعی در عرصه فرهنگ دارند و باید قدر آنها را دانست.
مهدی طهماسبی افزود: شاعران کلیدداران عشق و رأفت و نیکی هستند.
وی با بیان اینکه شعر استاد میرزاخانی مملو از عشق، مردمداری، امید، زندگی و شفافیت است تصریح کرد: نسل جوان مدیون بزرگان و پیشکسوتان است و بر خود وظیفه میدانیم که بدون نگاههای قومیتی و سیاسی از این بزرگان تجلیل کنیم تا چراغ راهی برای نسل جوان باشد.
سرپرست معاونت فرهنگی ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی چهارمحال و بختیاری یادآور شد: شاعران آیینهداران حرکتهای فرهنگی هستند و تجلیل از بزرگان شعر و ادب استان همچنان تداوم خواهد داشت.
به گزارش ایرنا، احمد رحیمخانی دکترای زبان و ادبیات فارسی در این آیین به نقد اشعار استاد میرزاخانی پرداخت.
علیرضا میرزاخانی هفشجانی در سال ۱۳۳۴ در هفشجان متولد شده است.
وی از شاعران پیشکسوت چهارمحال و بختیاری است که اگر چه به سبب اشتغال و معیشت با شاعران و محافل ادبی دیر همراه شد اما با این وجود خود را به دوستان شاعرش رساند.
تازگی و جوانی در شعر او مشهود است و با آنکه پویایی قوه تخیل با سن و سالمندی در مسیر عکس حرکت میکند اما کماکان این عنصر یعنی تخیل و خلاقیت و سوژهیابی در شعرهای او نمود دارد.