رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

سلام خوش آمدید

بیدار شو ای

غیرت حق

وقت قیام است
وقت هنر و زندگی 

عرض وجود است  
 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۷
  • مهدی طهماسبی دزکی


افسوس  ترا غیرت ایرانی نیست 
جز رنج سخن هرچه که می خوانی نیست 
الوند نیی تپه ویران شده ای تو 
بیدار شو این موسم ویرانی نیست

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

این نام بزرگ معدن جان باشد 
سرمایه ی آن خون شهیدان باشد
این گفته ی حاج قاسم و یاران است 
جان ها به فدای نام ایران باشد 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی


این مرحب بد یهود را باید کشت
این مایه ی ننگ و بود را باید کشت
با موشک و پهپاد و تفنگ و با سنگ 
کودک کش بی وجود را باید کشت 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

می آید و گشته آتشین ویرانگر 
بر بام زمان و بر زمین ویرانگر 
با تازه ترین موشک ایران چه کنید 
تاریخ گذشته ها چنین ویرانگر 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۳
  • مهدی طهماسبی دزکی


بر دل همه موج اوج دیگر  برسد 
بر خیل یهود دست حیدر برسد 
این حمله که کرد سمت ایران، صهیون
آغاز غدیری اش به خیبر برسد 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

باید به فرمان ولی آماده باشیم 
در صحنه با سید علی آماده باشیم 
سخت است سردار سپاه عشق پر زد 
خورشید غم از مشرق اندوه سر زد
تصمیم می سازید از ما این پیام است 
وقت قیام و انتقام و انتقام است
وقت فنا سازی غاصب ها رسیده است 
وقت به غارت رفتن حیفا رسیده است 
شیعه نمی ترسد کمی آزاده باشید 
در صحنه با سید علی آماده باشید 
امروز وقت غیرت و جنگ است برخیز 
پایان این جرثومه ی ننگ است برخیز 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۴۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلتنگ نمی شوم مگر بهر شما 

ای عشق 

 بیا 

که زندگی شاد شود 

  • ۰ نظر
  • ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۱۰:۲۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

در حس غدیر آسمانی شده ایم 

لبریز امید و کهکشانی شده ایم 

چون خطبۀ حضرت رسولیم همه 

سرشار ز شوق خطبه خوانی شده ایم 

  • ۰ نظر
  • ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۱۰:۲۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

ما جرعه خور نیایش مولاییم 

سرمست ز عزت گل زهراییم 

هادی وجود دل ما از هادی است 

با جامعه تا ظهور گل می آییم 

  • ۰ نظر
  • ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

در کشور عشق این منادی شده است

در شهر امید وقت شادی شده است

دنیای غریب تا همیشه انگار

سرشار حضور عطر هادی شده است

  • ۰ نظر
  • ۲۲ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۵۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

دل را به صفای کبریا می بخشند 

بر خیل زمانه شوق ها می بخشند 

در روز غدیر خم یقین می دانم 

ما را به ولای مرتضی می بخشند 

  • ۱ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۴۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

می آید و از جام ولا می گوید 

از شادی جان مصطفی می گوید 

در روز غدیر مثل مردان قدیم 

از عزت نام مرتضی می گوید 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۴۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

پرشوق و امید و با صفا هست غدیر 

از جملۀ روزها جدا هست غدیر 

برخیز بخوان به شادمانی دل را 

چون افضل اعیاد خدا هست غدیر 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۴۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

از عشق بخوان به آوای بشیر 

ای زنده دلان رسیده هنگام امیر 

با دست رسول مهربانی دیدیم 

از مقدم گل رسیده نوروز غدیر 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

موج غم تو 

زلزله در دیده ام انداخت 

الحال 

شده بارش آن 

کار شب و روز 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۴۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

آن روز 

که بر جان و دلم سایه فکندی 

سود دل من 

رفتن آسودگی ام بود 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۳۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

غدیر و عشق های سرفراز است 

ببین احساس را تفسیر راز است 

برای نصب خورشید ولایت 

عروج آفتاب از این جهاز است 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

دل من قطره ای از آن غدیر است 

که سرشار از تولای امیر است 

از آن دریای بی مثل ولایت 

که در هستی همیشه بی نظیر است 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۵۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

 ازآن  ایام  و  از آن دستور می گفت 

ازآن  روز خوش و پرشور می گفت 

شبیه راویانی از غدیر است 

دلم از امتداد نور می گفت

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۴۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

سکوت دشت را درهم شکسته 

نفس های حبس شد دسته به دسته 

چنین پیغام آورده است با شوق 

علی برجای پیغمبر نشسته 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۴۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

نوشت آرام دریا در غدیر است 

زمان عشق بازی بی نظیر است 

به یکتایی قسم بر مومنینم

علی مولا و آقا و امیر است 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۴۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

برخاست ناگهان 

ز زمین تا خدا صدا 

یعنی مبارک است 

غدیری ترین حضور 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۴۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

بانگی می آید 

از فراسوی زمان 

از فراز مناره های خشت و گل 

که هنوز 

تازه است 

به لطافت صبح نو 

و لذت دیدار بهار 

بانگی می آید 

منظومه خوان توحید 

و من 

ترا چشم در راهم 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۰۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

مرا باران 

مرا ابر نگاهم 

در شبانگاهی 

که غیر از درد راهی نیست 

می دانند و می خوانند 

نه لبخندی از روی 

غم انگیزی 

به روی گونه ها دارم 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۰۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

جوی آب و 

دست باد 

سایه سار بیدها 

خاطراتی زنده 

از دیروزهای 

رفته اند 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۰۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

جان مایۀ کلام 

دلم یا حسین حسین حسین 

تکرار تا همیشۀ

 شوق و ارادت است 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

تماس های پشت هم 

امیدهای بی حدود 

ولی خبر رسید که 

زمان رفتن آمده 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

دل به پایان نمی رسد هرگز 

تا منقش 

به نام حیدر شد 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۱۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

نه آب 

نه سنگ 

نه خاک 

نه حتی افلاک 

شوق بی نهایتم را درک نمی کنند 

آن گاه که در 

جاری ایام 

سرمست از 

طهورای غدیر می شوم 

شاعرانه تر از همیشه 

دلدادگی ام را 

مشق عشق می کنم 

در هرولۀ کلمات مانده در نفسم 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۱۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

مادرم گفت 

خورشید آن روز 

محو دیدار خورشید ما بود 

محو دیدار آن بی نهایت

همنفس با دل آرای ما بود 

دشت لبریز از حس تازه 

آسمان میهمان زمین شد 

حضرت عشق در فصل بودن 

بر دل عاشقانش امیر است 

اول عشق بازی دلها 

در کران تا کران ارادت 

صبح پر شوق و شور غدیر است 

مادرم گفت تا عمر داری 

هم قدم با علی باش آن وقت 

تا همیشه پر از افتخار داری 

جای در محفل عشق داری 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۰۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

ما با غدیر زنده و با شوق صاحبش 

تا بی کران رها شده 

سرمست رفته ایم 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۰۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

به پا بنگر همه رایات گل را 

مروری تازه منویات گل را 

کنار جوی آب دشت تشنه 

کمی بنشین بخوان آیات گل را 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۳۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

غم و دوری چنان تصویر مان کرد 

بلا و غصه ها تفسیر مان کرد 

نه روی رفتن و نه پای ماندن

سکوت دشت ها دلگیرمان کرد 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۲۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

ما 

را به نگاهی 

تو بخوان 

 در سر صبحی 

تا 

زنده بگوییم 

که مهمان تو بودیم 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۲۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

با خندۀ گل دلم پر از احساس است 

لختی تو بخند 

خنده هایت زیباست 

  • ۰ نظر
  • ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۵۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

دل مانده به راه دوست در حیرانی 

جان مانده به عشق در ویرانی 

این چمشم من است منتظر بر راه است 

با موج غم وتلاطم بارانی 

  • ۰ نظر
  • ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۵۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

می آید و در

نگاه او حرف دل 

این عشق 

فقط نگاه را می داند 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۵۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

مردی که پر از خروشی از توحید است 

فریاد رسای عزت و امید است 

این زمزمه طنین مردان شهید 

این  روز عروج حضرت خورشید است 

  • ۰ نظر
  • ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۳۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

گلی از یادگاران محرم

یلی از هم تباران محرم

مدینه بود و درخون خفته می دید

امام پاسداران محرم

  • ۰ نظر
  • ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۳۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

می نویسم 

جرعه جرعه 

مثل باران شوق را 

روی گونه 

می دهد از دور آقا 

سلام 

  • ۰ نظر
  • ۱۳ خرداد ۰۴ ، ۱۳:۰۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

احساس همیشه سرد اینجا این است 

یک حرف غریب مانده بر پا این است 

ای دل تو در این میانه غصه و غم 

دلتنگ مباش کار دنیا این است

  • ۰ نظر
  • ۱۳ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۳۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

شب و آن سوز آهت هم چنان هست 

حضور روبه راهت هم چنان هست 

میان دفتر اشعار عزت 

غزل های نگاهت هم چنان هست 

  • ۰ نظر
  • ۱۳ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۳۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

حمایل کرد خورشید 

جهان پیما 

نگاهش را 

زمین روشن شد از 

این نورانی 

به فرمانی 

  • ۰ نظر
  • ۱۳ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۲۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

در سکوت مبهم زمان 

در غریبی زمان 

در نشست بی کران غم 

در نبود حس و حال و خوب 

شهر شهره مرده هاست 

شهر غصه خورده هاست 

شهر نکبت و بلا 

شهر واژه های دلگرفته است 

ناگهان 

ز سمت دوردستها

پیری از تبار آفتاب و آینه 

آمد و تمام

شهر را به نور و گل رساند 

واژه ها پر از امید 

لحظه ها در نجابتی جدید 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۳ خرداد ۰۴ ، ۰۶:۲۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

زندگی را 

سخت می دارد 

حضور دردها 

کاش 

یک لحظه

بدون درد باشد 

زندگی

  • ۰ نظر
  • ۱۱ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۳۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

وقتی که نوشت شعر پایانی را 

با عشق سرود شوق رحمانی را 

در منطقۀ خطر پدیدار نمود 

در معرض دید مرد ایرانی را 

  • ۰ نظر
  • ۱۱ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۳۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

بیان غم 

نمی خواهد 

که دل ها شادمان باشد 

بخوان 

از شادمانی ها 

مخوان غصه ها دیگر 

  • ۰ نظر
  • ۱۱ خرداد ۰۴ ، ۱۰:۳۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

برای دوستی که عازم حج بود فرستاده شد 
ای عشق که می روی به دیدار 
سرمست برو خدانگهدار 
تو مست می ولای حیدر 
در حج تو بخوان برای حیدر 
آنجا که به عشق گل رسیدی 
آزاده شدی و شوق دیدی 
این شعر نظامی گرانقدر 
از جانب ما بخوان تو در صدر 
هر چند ز جام عشق مستم 
مجنون تر از کنم که هستم 

بداهه تقدیم به شما 
التماس دعا 
زیر ناودان طلا یاد همه ی ما باشید

  • ۰ نظر
  • ۱۱ خرداد ۰۴ ، ۰۷:۰۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

می شود هنوز هم 

بهانه کرد 

شعر زخمی غریب شهر را 

می شود شبیه یاکریم 

روی بی کران لحظه ها 

ترانه خواند 

می شود هنوز هم 

نقطه چین گذاشت و گذشت و رفت 

  • ۰ نظر
  • ۰۹ خرداد ۰۴ ، ۱۳:۵۹
  • مهدی طهماسبی دزکی
بایگانی