رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

سلام خوش آمدید

میزبان پروانه های عاشقند

يكشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۲ ب.ظ

این مثنوی را به پایمردی دوست عزیزم حاج علی الله اکبری در این چند روز گذشته سروده ام وتقدیم به شهدای گمنام مجتمع آموزشی امام خمینی )ره( -جامعه المصطفی قم می کنم

مثنوی در مثنوی فریاد ،من

راوی شعر شهید آباد من

باز امشب میل طوفان کرده ام

میل شبخوانی باران کرده ام

لحظه لحظه می رسد احساس من

ای وفاداران چه شد عباس من

خواهم اینک باز سرمستی کنم

در همین آغاز سرمستی کنم

چشمهایم بوی باران می دهد

بوی احساس شهیدان می دهد

اینک از احساس جاری سرخوشم

مثل یک صبح بهاری سرخوشم

سرخوشم با حس مردانی غریب

حس من احساس گردانی غریب

کیستند اینان شهیدان کی اند

این چنین مجنون وحیران کی اند

کیستند این باده نوشان بلا

یادگاران شهید کربلا

کیستند اینان که سرمست آمدند

بی سر وبی پا وبی دست آمدند

این شهیدانند گمنام آمدند

مرد میدانند گمنام آمدند

گر وجودت شعله ور چون آتش است

هیچ میدانی که گمنامی خوش است

اهل بیت نور را قم مرکز است

عشق را شوق تلاطم مرکز است

مرکزی دارد به نام پیر عشق

مورد لطف است وهم تقدیر عشق

مرکزی دارد خمینی نام او

باده نوشی می کند از جام او

هست دانشجو دراینجا بیش وکم

دارد از هفتاد کشور این رقم

در سطوح مختلف در بحث دین

هست اینجا با دلی شوق آفرین

حالیا اینجا به مهمانی شان

می رسند مردان سرخ بی نشان

چون ولی امر در دیدارتان

آفرین گفتا به کار وبارتان

چون شما پروانه های عاشقید

نان خور مهر امام صادقید

حالیا هنگام مهمانی رسید

اختتامی بر پریشانی رسید

میزبان پروانه های عاشقند

میهمان مردان صبح صادقند

جمله اینام فیض باران داشتند

سرگذشت سرخ یاران داشتند

نوجوانانی به قاسم ، اقتدا

حس وحال بیقراران داشتند

سروهای باغ سرخ انقلاب

شوق را همواره حیران داشتند

این رفیقان عزیزاهل درد

اشتیاق نوبهاران داشتند

این شهیدان سرخوشان حیدرند

راویان کربلایی دیگرند

راوی آن روزهای رفته اند

بازگوی غصه های مادرند

باز اینک میل طوفان کرده ام

میل شبخوانی باران کرده ام

روزها همرنگ دریا گشته اند

باده نوش نام زهرا گشته اند

این شهیدانی که گمنام آمدند

میهمان مرکز ما گشته اند

در حریم ساده درگاه نور

یک نفس مجنون مولا گشته اند

این دو تن مردان صبح انتظار

منتظر برنام مولا گشته اند

میهمانان غریب شهر نور

سرخوش از احساس بالا گشته اند

گرچه گمنامند اما پر امید

در حریم عشق پیدا گشته اند

جامعه اینجا پر از احساس ناب

روزهاهمرنگ دریا گشته اند

  • مهدی طهماسبی دزکی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
بایگانی
آخرین مطالب