کربلایی دیگر
چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۵۴ ب.ظ
برخیز ، بازی کن ، بخوان مادر، عزیزم
یک لحظه در پیشم بمان مادر، عزیزم
ای نوگلم دردانه ام شیرین زبانم
با من بگو شیرین زبان مادر، عزیزم
زخمی شدی گفتم که بر می گردی امشب
رفتی به سمت آسمان مادر، عزیزم
اینجا نه غزه گوییا کرب وبلایی است
لب تشنه می دادی تو جان مادر، عزیزم
سفاک ها بیمارها را قطعه قطعه
بردند سمت بی کران مادر، عزیزم
ای نونهال باغ من پرپرشدی تو
در آتش افتادی چسان مادر، عزیزم
برخیز من چشم انتظار دیدن تو
برخیز ، بازی کن ، بخوان مادر، عزیزم
- ۰۲/۰۷/۲۶