در مسیر بازگشت کاروان
پنجشنبه, ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، ۰۲:۱۹ ب.ظ
در مسیر بازگشت کاروان
اشک شد هم پای آن غمدیدگان
آینه در آینه فریاد شد
هق هق هر دیده شد آتشفشان
داغیاد روز خونین تازه شد
داغ مردان و دلیران جوان
وای بر روی زمین افتاده است
سر بریده جسم خورشید زمان
نوحه می خواند برایش عرش حق
اشک می ریزد ز داغش آسمان
کودکان یاد از برادر می کنند
یاد آن سرو دلیر گل نشان
یاد سقا یاد لبخند عمو
یاد اشک لحظههای بی امان
نوحه خوانی می کند چشمانشان
طاقت دیگر نمانده بر زبان
می نویسد آسمان را بر زمین
خفته اینجا با ستاره ، کهکشان
اربعین از راه می آید کنون
تازه می گردد غم زینب چنان
کاین چنین در خود هیاهو می کند
می نویسد غصه ها را الامان
بعد از این دیگر نمانده طاقتم
تا بگویم شرح رنج بی کران
هق هقم شد راوی درد غریب
اشک شد هم پای آن غمدیدگان
- ۰۴/۰۵/۲۴