فکر می کردیم
دنیا
جای نوش و بازی است
نیش خوردم
از همه
از دورها نزدیک ها
- ۰ نظر
- ۳۰ تیر ۰۴ ، ۱۷:۰۸
فکر می کردیم
دنیا
جای نوش و بازی است
نیش خوردم
از همه
از دورها نزدیک ها
تا محضر دوست جانفشان خواهم رفت
تاصحبت شوق اهل جان خواهم رفت
این حرف من است تا ابد می گویم
من زاده ی خاکم و در آن خواهم رفت
هم صحبت عشق وشوق و باران هستی
لبریز زشعر سبز ایمان هستی
ای غیبی با صفا مخور غم خوش باش
دریاب دمی که در دل آن هستی
سرمست می جام ولا خواهم شد
من باده خور ز خود رها خواهم شد
تا صبح قیامت و قیام آخر
هم لهجه ی غیرت خدا خواهم شد
بر لبم زمزمه ی سرخ غریبی ها بود
العطش ماند
و دلم رفت به صحرای غریب
شهر دارد کم کم می خوابد
بنشین و ببین
طرفداران چشم بسته قبول می کنند
اما واقعیت چیز دیگری است
فراتر از تصویرها
دنیای حقیقی درد آور است
و دنیای مجازی دلچسب
وقتی بازیگری را خوب بدانی
همه را
در هر میدان و تقاطعی دور خواهی زد
اما برادرم عزرائیل
رفیق همیشگی انسان ها
تحت هیچ شرایطی
دور نمی خورد
و خدای بزرگ واقعیت ها و حقیقت ها را
بی نشان و آرام می خرد
خودنمایی ها را دور می ریزد
گفتم تا بدانی
سفر نزدیک است
جای جای کشور ایران شبیه کربلاست
این حسینیه بزرگ است و پر از خون خداست
دشمنان می خواستند ایران بدون نام تو
یاحسین اما نمیدانند ایران از شماست
اذن دادی ذکرتان بر جان ما جاری شود
جان ما باروضه هایت روبراه و باصفاست
هر چه غم داریم با دست شما کم می شود
جان ما موقوفه ی نام ذبیح آشناست
ما وفاداری ز عباس شما آموختیم
روز عاشورا وفاداران ما را مقتداست
یا حسین در کربلایت نیستیم اما هنوز
ذکر روضه ذکر مقتل ذکر نوحه رزق ماست
تا همیشه جمله مدیونیم ما ایرانیان
این حسینیه بزرگ است و پر از خون خداست
آسمان ابری ولی خورشید از راه آمده
در شب مهتاب غیرت حضرت ماه آمده
عاشقان، دریادلان ،چشم انتظاران باصفا
موجی از شوق آمده در گاه و بیگاه آمده
این دل ما در قدومش جانفشان و شوقمند
تا به سرحد عطش با شوق گل راه آمده
تا دوباره بشنود فریاد سرخ عشق را
عاشقانه در پناه لطف الله آمده
بر طریق آشنایی آمده دلهای ما
ای حماسی سیرتان اعجاز دلخواه آمده
در شب غیرت شب مردان عاشورای خون
در شب مهتاب غیرت حضرت ماه آمده
زمانه می شناسد
ترا که مرد مردی
هنوز این حماسه به نام تست
برگرد
باز می گردم
در رویدادی نو
در صفحه ای گشوده
آن گاه که حماسه های زمین
برای شرح دلاوری هایت
تنهایی ات
و دلتنگی هایت
به صف می شوند
و من حکیم شهنامه سرای نوین
از رشته های غیرت
ابیات مانایی می سرایم
تا ترا برای خویش حفظ کنم
در هوای تو و
در فضای تو
نفس می کشم و به خود می بالم
از رها گردیده
وصال سهم تو بود
و فراق قسمت ما
ای دل انگیز بهاران ای فرا از زردها
دردهایت بی نهایت از غم نامردها
رستم شهنامه ی عشقیم ای ایران من
دوستت داریم در صلح و نبرد و دردها
پرچم همواره برپایت نشان زندگی
بیرق نامت بلندایی به هر آوردها
جان تو سرشار از موج حماسی های نو
پشت تو دارد نشان از تیغ دردآوردها
ای همیشه سرفراز و ای همیشه سربلند
ای دل انگیز بهاران ای فرا از زردها
کارها داریم اینک کار و بار آتشین
کارهایی اوج خیز از اقتدار آتشین
موشها از ترس موشک ها فراری می شوند
حیدر از ره می رسد با ذوالفقار آتشین
دست و بازو شما بوسیدنی شد اهل عشق
میرسد اینک به صهیون چون سوار آتشین
سالها در فکر این بودیم ما و دوستان
سخت می شد بر همه این انتظار آتشین
گردن مرحب شکسته زیر تیغ حیدری
ما کنون آورده ایم آن یادگار آتشین
جنگ شدجنگ شرف ،غیرت در ایام سخت
رستم میدان بباید در دیار آتشین
بانگ بردارید تا عالم بداند یکسره
حیدر از ره می رسد با ذوالفقار آتشین
بکش این یانکی نامرد چو خاطرخواه مردن شد
پس ازاین حمله ی ناقص خودش همراه مردن شد
بکش نااهل راخیبرشکن باموشکی درخور
بکن هر پایگاه از نعش نامردان لبالب ، پر
سگ زرد زمان را باید از رو برد از پا برد
زمینش را جهنم کرد او را هم از آنجا برد
بکن هر پایگاهی را شبیه مسلخی تازه
بسوزان آتشی از جانشان در مطبخی تازه
غیورانه بزن هنگام مردی هاست ایرانی
خدا با ما خدابا ما خدا با ماست ایرانی
بزن تا یک جهان مردانگی از دست ما بیند
نفس های غیوران را در اینجا باصفا بیند
بزن شادی روح رادمردان شهید ما
بخوان شوق عطش را از نگاه پر امید ما
تل آویوند و حیفا زیر موشک های ایرانی
ترامپ آماده افتاده است میدانم که می دانی
بزن مادست وبازوی تو می بوسیم دریادل
بزن تا بازی نامردها کامل شود کامل
نمی ترسیم ازاین جار و ازجنجال دشمنها
روم چون رستم دستان به استقبال دشمنها
به گرز موشکی بر هم زنیم آیین نامردان
که باشدپاسخی درخوربه استدلال دشمنها
به خاک وخون کشیده شدچه کودکها چه مادرها
تماشا کن غریبانه زبان لال دشمن ها
تهاجم های نامردی سکوت سرد بی دردی
خوشاآتش کشیدن هابه استیصال دشمنها
دلیرانه غیورانه صبورانه فکورانه
بکش دشمن بزن دشمن به هم زن حال دشمنها
وطن چون مام ماباشدشرف با نام ما باشد
نمی ترسیم ازاین جار واز جنجال دشمنها
التماسی بر شهیدان از دعا داریم ما
رو به سمت عرش حق در کبریا داریم ما
تا ابد باشد ابرقدرت خداوند کریم
چشم رحمت بر عنایات خدا داریم ما
ذره ای ترس از پلیدان نیست در اذهان ما
تا توسل تا تضرع چون شما داریم ما
در وفاداری یاران شهید با عاشقان
این نشان از وادی کرب و بلا داریم ما
دست بردارید ای مردان مرد روزگار
انتظار از سویتان بی انتها داریم ما
هست پژواک دل ما در چنین ایام سخت
التماسی از شهیدان بر دعا داریم ما
هنگام غم آمد عطشی در دل ما شد
هنگام عزاداری شاه شهدا شد
خورشید غم از باختر سینه چو برخاست
گفتند محرم شده و ماه عزا شد
با زمزمه سینه زنان در دل عشاق
این محشری از نام حسین است به پا شد
دوریم اگر از حرم حضرت ارباب
شش گوشه جان و دل ما کرب و بلا شد
ای زنده دلان در غم گل با دل محزون
هر گوشه ی دل همنفس خون خدا شد
برخیز بخوان روضه و با اشک تو برگو
هنگام عزاداری شاه شهدا شد