بهار و ارادتی بی پایان
مهدی طهماسبی دزکی کارشناس ارشدادبیات فارسی
بهار فصل نو شدن وشکفتن است شوق انگیزی فصل برخاستن هستی از خواب طولانی مدت که در زیر دستان زمستان قدخم کرده بود و رنج دی و محنت سوز وسرما وجود عالم را در برگرفته بود .
نگاه به بهار و نوروز وبه عبارت کامل تر بهاریه سرایی در پهندشت شعر فارسی عمری به درازای تاریخ شعر وادب دارد و از نخستین و جذاب ترین موضوعاتی است که شاعران طبیعت گرا و خوش ذوق با علاقه ای وصف ناپذیر به آن نگریسته اند و از آنها بهره ها برده اند .
شاعران استان چهارمحال وبختیاری در طول 600سال سابقه مکتوب ادبیات این استان در چکامه های فخیم واستوار و در غزلیات لطیف وآبدار خویش نوروز و بهار را به بهترین وجوه جلوه گر ساخته اند .
از اثر صحبت باد بهار شد چمن آراسته چون زلف یار
ساخته مشاطه باد ربیع زلف عروسان چمن تابدار
خنده زنان غنچه درآمد به باغ گریه کنان دید چه ابر بهار
طوطی وقمری و هزار وتذرو گرد چمن صف زده از هرکنار
(میرزا احمد ملال دزکی:1379، 59)
مشاطه بهار زکلک از پی نوی بنگاشت باغ را به ورق نقش مانوی
گشت از درخت آتش موسی پدید باز شد خاک مرده زنده زاعجاز عیسوی
(میرزا ابوالفتح دهقان سامانی: تذکره شعرای بختیاری، 299)
و گاهی شاعری در فضای باران آلود بهاری سیر می کند ومی سراید
نگون شد در جهان تا رایت آذرمه وبهمن علم افراخت فروردین به طرف وادی گلشن
سحاب رحمت یزدان گهی گریان گهی خندان گهی ریزان گهی سوزان گهی پیچان گهی خوشن
(میرزامحمدهاشم اختری بروجنی: 1391 ، 228)
برخی از شاعران از زاویه ای دیگر به نوروز وبهارمی نگرند بعدی که بیشتر اخلاق مدارانه است
دراین فصل دل انگیز بهاران که باشد سبز دشت و کوهساران
در این مدت که باران بهاری فرو شوید غبار شاخساران
بیا ماهم غبار کینه هارا فرو شوییم پاک از سینه یاران
(امیرعباس برجیان : 1383، 74)
گاه شاعر با نگاهی که نشات گرفته از آیات قرآنی است به بهار به عنوان نماد زنده شدن دوباره طبیعت و اشاره گر قیامت و رستاخیز می نگرد
باز شد وقت گل وگلگشت و گلبانگ هزار شد جوان دیگر جهان پیر از فصل بهار
"کیف یحیی الارض بعد موتها" بشنو زحق گرندیدی مرده گردد زنده اندر روزگار
(میرزا محمدحسن قلزم :1386، 119)
نگه کن به نوروز وفصل بهار که از نو شود زندگی آشکار
توهم مثل گل لب به خنده گشای به گفتار و کردار نیکو گرای
(عطاالله شجاعی :1393، 203)
و گاهی شاعر غمگنانه به آمدن و رفتن سالها و نوروزها می نگرد
بسکه فروردین و دی پرورد این چرخ کهن می خلد خارم به دل چون بنگرم نوروز را
(میرزا عباس شیدای دهکردی: 1382، 8)
شاعری بازاویه دید فرهنگ عامه به شب نوروز نگاه می کند ویادی از خضاب کردن می نماید
شب عید است جانا در کجایی بدین نوروز شب از من جدایی
قدم کن رنجه در بزم سکندر بنه از لطف بر زلفش حنایی
(اسکندر خان عکاشه : تذکره شعرای بختیاری، 341)
بسیاری از شاعران قدیمی استان ارادت عاشقانه خویش را در بهاریه هایشان پیوند خورده با مدح وستایش خاندان عصمت وطهارت بویژه امام امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)ارائه کرده اند و طبق برخی روایات عید سعید غدیر خم همزمان با عید نوروز بوده واین جلوه ی خاص باعث شده تا شاعران به مقوله همزمانی این دو عید نگاه ویژه ای داشته باشند
به نوروز مه از مه فرودین براوخواند وهرکس بداد آفرین
بهار است وعید است و هنگام گل مبادا تهی باده از جام مل
جهان را جزاین عید نوروز نیست اگر باشدی مثل امروز نیست
چو کیخسرو کشور لافتی شهنشاه اورنگ عز و علا
نهاده است تاج خلافت به سر دوتاکرده گردون به پیشش کمر
(میرزا محمدعلی فرخی بروجنی : هنرنامه )
عید آمده دلها همه شادند ومجرد گیرند حریفان زکف ساقی امجد
هرلحظه می عشرت و با جام معدد پرگشته زآواز و طرب چرخ زبرجد
عید است و نشسته است علی (ع) جای محمد (ص)
(میرزا عبدالغنی مطبوع قهفرخی :1387، 263)
بهاریه های شاعران استان سرشار از ارادت عاشقانه به محضر مولای متقیان علی (ع) است
گرفت آهوی فلک دوباره بره در برا چمن چولعبتان چین زسبزه کرد معجرا
کشید برسر خزان شه بهار لشکرا به عزم آنکه تا دهد به خصم سفله کیفرا
نموده ونهاده او زحزم بر تن وسرا
زحلقه های سنبل و شکوفه درع ومغفرا
ازآن مئی که بی خبر نموده اهل حال را نهاده جملگی زسر هوای قیل وقال را
نموده سربه سر برون زملک دل خیال را شدند طالب وفا به نقد جان وصال را
بیا ودستگیر شو به جرعه ای ملال را
که در برش فزون کند خمار عشق حیدرا
(میرزا احمد ملال دزکی :1379، 128)
فرودین آمد و زد خیمه به کهسار سحاب کرد دامان شخ از ژاله پر از در خوشاب
باد با شاخ درختان کرد این گونه خطاب کای زبیداد زمستان شده یکسر در خواب
هله خیزید که شد آغاز بهار
(میرزا عبدالحسین ندیم الشعرا : 1381، 68)
و گاه این ارادت عاشقانه لطافت خاص می یابد و لذت ویژه ای را به کام عاشقان می ریزد و به نام منجی موعود آنکه نامش سرشار از شکفتن وشکوفایی است وبهار واقعی با ظهور حضرتش فرا می رسد امام عصر حضرت حجت ابن الحسن العسکری (عج) پیوند می خورد .
از مقدم سعد عید مسعود شد طرف چمن بهشت موعود
افزود نشاط و غم بفرسود غم فرسود و نشاط افزود
ساقی میی ده که می به کار است
شاهی که وجود را مبادی است همنام نبی زپاک زادی است
دوران را بهترین ایادی است نامش مهدی(عج) و شخص هادی است
در عصر نهان وآشکار است
(میرزا حبیب دستان بنی : تذکره شعرای بختیاری، 283)
بازشد از فرفروردین جهان همچون بهشت خیمه گلگون به گلشن زد دگر اردیبهشت
از شمیم دلکش گل شد هوا عنبر سرشت لاله های مختلف بس بردمید از خاک وخشت
گشت آزرم ارم دامان دشت و طرف کشت
ماند پابست نقم در ملک چین مشک تتار
اندر این فصل ای بت فرخ رخ سیماب تن کز سمن شد رشک فردوس برین صحن چمن
باد در آفاق و انفس بیخته مشک ختن بهر تبریک ظهور اول فخر زمن
عید مولود ولی کل خدیو ذوالمنن
حجت الله المکرم خسرو ذوالاقتدار
(حسینعلی صفایی بروجنی : 1390، 24)
منابع :
1.دیوان میرزا احمد ملال دزکی به کوشش مصطفی ملالی،1379،گلبن اصفهان چ اول
2.دیوان میرزا هاشم اختری بروجنی به کوشش بیژن خدیبی ،1391،مرید شهرکرد چ اول
3. دیوان میرزا عبدالغنی مطبوع قهفرخی به کوشش محمد صدیقی،1387،آصف چ اول
4. دیوان میرزا محمدحسن قلزم به کوشش اصغر شهبازی ،1386،آصف چ اول
5. دیوان میرزا عباس شیدای دهکردی به کوشش مرید محمدی ،1382،مرید شهرکرد چ اول
6. دیوان میرزا عبدالحسین ندیم الشعرا به کوشش شهرام ندیمی ،1381،آصف چ اول
7. دیوان حسینعلی صفایی بروجنی ،1390،گفتمان اندیشه معاصر اصفهان چ اول
8.تذکره شعرای بختیاری عبدالکریم جربزه دار،1393، اساطیر تهران چ اول
9.شمع سوخته امیرعباس برجیان ، 1383، روابط عمومی آموزش وپرورش بروجن
10.گلستان عطا ، عطاالله شجاعی ،1393، جهان بین چ اول
منتشر شده در ویژه نامه نوروزی روزنامه سالداران اسفند 94
- ۹۵/۰۱/۰۸