پیشواز سربلندی
به
نام خداوند جنگ و جهاد
خداوند مردان
خاکی نهاد
برای لحظه ای
درنگ کردم انگار کسی در ضمیر ناخود آگاهم زمزمه می کرد هرکه دارد هوس کرب وبلا بسم
ا...
از ماشین پیاده
شدم . برخی از دوستان زود تر از من آمده بودند و بعضی دیگر دیرتر از راه می رسیدند .
چشم انتظار
بازگشت کاروانی سرافراز بودیم . هرکسی به امیدی آمده بود . گلبوی اسفند فضا را
معطر ساخته بود و گهگاه عطر دل انگیز صلوات هم دهانها را معطر می کرد وهم فضا را
لحظه های چشم به
راه آرام آرام می گذشت. دوستان در جمع های کوچک دور هم ایستاده بودندو یکی از حاضرین
اهل دل شهادت را برای همه طلب می کرد وچه مبارک دعایی و چه خجسته رزق و روزی خاصی
که مخصوص صدیقین و راست کرداران است .
ناگهان عطر حرم
زینب (س)برمشام رسید و جمع مستان اندک اندک از راه می رسیدند با قامتی به استواری
کوه و دلی لبریز از شجاعت و عطوفت .
همه به پیشواز
کاروان مدافعان حرم می شتافتند و چا مادرانی که ام البنین وار به استقبال کاروان
زینبیون تاریخ می آمدند. اشکها برگونه ها می غلطید و گاه بغضی سنگین گلوها را می
فشرد .
حس و حال روزهای
پراشتیاق اعزام نیرو به جبهه های حق علیه باطل را داشت. روزهایی که همه با هر سر و
وضع وجایگاه و مال ومنالی می آمدند تا در این حرکت عظیم سهیم باشند . این بار هم
همه آمده بودند زن ومرد وپیر وجوان دار وندار و بعضی هایشان به قیافه شان نمی خورد
که در این صحنه ها حاضر باشند اما همه آمده بودند تا در این حرکت عظیم فرهنگی و
اعتقادی شریک باشند .
همه به دلاوران
تازه رسیده از راه و حاضردر صحنه های مبارزه با ابوجهلهای عصر اتم و دوران نوین
داعشی های ناپاک که با جان و دل رفته بودند خیرمقدم می گفتند .خداقوتی محکم و
زیارت قبولی دلچسب که سرشار از عشق و علاقه ولبریز از حسرت جاماندن از این کاروان
رشادت و سربلندی وعزت بود تقدیم این عاشقان اباعبدا... الحسین (ع) می شد .
آری مردم اینجا
به استقبال کاروان زینبیون آمدند وسنگ تمام گذاشتند و دردا ودریغا که یادگاران
داغدار کربلا در 40منزل با کعب نی و سنگ وچوب و تاززانا پذیرایی و استقبال شدند و
چه جانسوز است ناله ای که در گلو مانده و فریاد برمی آورد
امان از دل زینب (س)
- ۹۵/۰۱/۲۵