بحر طویل انت مقتول
انت مقتول و به شمشیر جفائی حسینم
حسین
تو ذبیح الله این دشت بلایی حسینم حسین
صاحب باغ فدک - از سما تا به سمک
گوید هر لحظه ملک - خسرو جن و ملک
از چه کوه و کمر و بحر و برو کعبه و سنگ و حجر و زمزم و میزاب و دگرصفحه و ماهی ، همه با ارض و سماوات و نه افلاک و مه و مهر و دگر کوکب و سیّار و بروجات و صحابات و چه لوح و قلم و کرسی و تا عرش معظّم
همه با آه و فغانند _ همه گریه کنانند همه جامه درانند _ همه سینه زنانند
آخ ندانم چه کنم آه حسینم حسین
انت مقتول و به شمشیر جفائی حسینم
حسین
تو ذبیح الله این دشت بلایی حسینم حسین
بهر تو ای شه دین _ صدر تو روی زمین
حضرت روح الامین _ گوید هر لحظه چنین
از چه خلقان جهان آدم و سلمان و دگر موسی عمران و دگر عیسی گریان و حقیقان و اسیران و شریفان و دگر ختم رسولان و فقیران و دگر وحش بیابان و دگرطیر بیابان و دگروریزش باران و ذبیح الله قربان و دگر یوسف کنعان و دگر حوری قلمان
همه با آه و فغانند _ همه گریه کنانند همه جامه درانند _ همه سینه زنانند
آخ ندانم چه کنم آه حسینم حسین
انت مقتول و به شمشیر جفائی حسینم
حسین
تو ذبیح الله این دشت بلایی حسینم حسین
نوگل عبد مناف _ ذوالفقارش به مناف
شیر جنگی به مصاف _ ماتمش قاف به قاف
از چه باغ و چمن و نسترن و بلبل شیرین سخن و طوطی حوض لبن و جغد برون از وطن شمع گل انجمن و یوسف گل پیرهن و گردش چرخ کهن و نامه مشک ختن و قمری و زاغ و زغن و جمله مرغان چمن
همه با آه و فغانند _ همه گریه کنانند همه جامه درانند _ همه سینه زنانند
آخ ندانم چه کنم آه حسینم حسین
انت مقتول و به شمشیر جفائی حسینم
حسین
تو ذبیح الله این دشت بلایی حسینم حسین
ای شهنشاه غریب _ درد ها ره تو طبیب
کن بهشتم تو نصیب _ این بود ورد حبیب
لنعت حق به یزید پن معاویة بی دین و دگر برعمر سعد و به شمر آن سگ بی دین و عبیدالله مکّار و سنان ابن انس خولی و هم حرمله و شبت ربیعی و حکیم بن طفیل آن سگ ملعون و دگر جمله ی زنها که بود حفظه و قطامه دگر کوفی و شامی همه را لعن نماییم
ندانم چه کتم آه حسینم حسین
انت مقتول و به شمشیر جفائی حسینم
حسین
تو ذبیح الله این دشت بلایی حسینم حسین
- ۹۵/۰۷/۱۵