خانه سالدیده
جمعه, ۲۹ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۳۳ ق.ظ
دریغا که امروز فردا ندارد
دل ما که خود جای حاشا ندارد
دریغا که این خانه ی سالدیده
به امیدی به امروز و فردا ندارد
دریغا از آن شعرهای قدیمی
دلم ره به آن شعر زیبا ندارد
دریغا که فانوس امید عشقت
مریض است و دیگر سراپا ندارد
دریغا جوان پیر اشعار تلخم
امیدی به فردای دنیا ندارد
دریغا که این چهره ی زشت سیرت
ولایی به امید مولا ندارد
دلم می تپد بهر دیدار رویش
دریغا که این مرده یارا ندارد
فسوس و دریغا که این مرغ وحشی
به جز گنبدش پای بر جا ندارد
دریغا که امید امیدواران
حدیثی برای جوانها ندارد
چه بد شد که زندگی غصه داری
کلامی به غیر از دریغا ندارد
- ۰۲/۱۰/۲۹