پیر تر از پیرها
شنبه, ۱۹ آبان ۱۴۰۳، ۰۷:۲۱ ق.ظ
پیر شدم پیر تر از پیرها
در قفس خسته ی تقدیرها
می شنوی زمزمه های مرا
مانده در این حلقه ی زنجیرها
همنفس درد و غم و غصه شد
آه من و گریه ی شبگیر ها
وای چه دلتنگ و غریبانه است
اوج جنون زاده ی دلگیر ها
در شب تنهایی من گل کند
بر لب دل غنچه تکبیرها
خواب ترا دیدم و رفتن به اوج
کاش رسد موسم تعبیرها
هست طنین دل مجنون من
پیر شدم پیرتر از پیرها
- ۰۳/۰۸/۱۹