رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

سلام خوش آمدید

جان من هرچه که باشیم تو مهمان هستی 

اصل این است که مهمان خراسان هستی 

بر دل و جان همه ملت ایران آقا 

معنی شوق و دل انگیزی باران هستی

لحظه لحظه همه ی کوی شما عطر خداست 

همنفس با نفس خیل شهیدان هستی 

ما به امید شما روی نهادیم به عشق 

معنی رافت و همراهی و ایمان هستی 

چه کسی گفته غریبی تو غریب الغربا 

تو که جان ودل مردانه ی ایران هستی 

هشتمین فصل بهارانه ی گلزار رسول 

همنفس با دل ما در ره پیمان هستی 

منتی هست که بر ما بنهاده است خدا

اصل این است که مهمان خراسان هستی 


  • ۰ نظر
  • ۰۳ مرداد ۹۷ ، ۰۷:۴۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلتنگی 

این 

زمانه تلخ است 

پژواک

 همین

 ترانه تلخ است 


  • مهدی طهماسبی دزکی

باید بروم غم کمی نیست 

در زندگی ام دم کمی نیست 

وقتی که گذشتم از زمانه 

گفتند که آدم کمی نیست 

دیوانه شدن هم عالمی داشت 

دیدیم که عالم کمی نیست 

درکوچه به کوچه زمانه 

غمناله ی ماتم کمی نیست 

افسوس برای ماندن رنج 

دلداده مبهم کمی نیست 

از زندگی و زمانه سیرم 

باید بروم غم کمی نیست 


  • مهدی طهماسبی دزکی

دلتنگ تر از 

ثانیه های 

شب قبلم 

مانند دلارم 

که تب و تاب گرفته 

  • مهدی طهماسبی دزکی

مرا به ذکر تو شادی همیشه بسیار است

دلم هوایی احساس های دیدار است

شکسته ام زغم بی وفایی دنیا

اگرچه این دل من نا امید و غمدار است


  • ۰ نظر
  • ۰۶ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

ماییم و تلاش در ره نابوده 

بر عشق غریب خسته و فرسوده 

یارب به ولای مرتضی ما را بخش 

با قلب نحیف و قامت آلوده

  • ۰ نظر
  • ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۰:۲۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

نوروز رسیده

 جشن شادی برپاست

ای کاش 

وجودمان 

شود نوروزی

  • ۰ نظر
  • ۰۹ فروردين ۹۷ ، ۰۵:۳۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

صبح نو

زمزمه ی روز نو

روز نو

همقدم سال نو

زندگی سبزتان

پر شود

از حال و هوای جدید
  • ۰ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۵۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

می رسد نوروز

و ما

چشم انتظار

روز نو

بیقرار دیدن

یک نو بهار

روز نو

  • ۱ نظر
  • ۲۴ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۴۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

نغمه خوان عطشی دلگیرم

در هوای رخ گل

مانده در حسرت ایام زمین

خسته تر از لب عطشان هستم

  • ۰ نظر
  • ۱۶ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۴۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

شاید این

لحظه آخر باشد

شایداین

زمزمه پایانی است

پس به امید خدا

دل ببندیم که ره دشوار است

  • ۰ نظر
  • ۱۶ اسفند ۹۶ ، ۱۲:۴۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

غزل با من سر یاری ندارد

قصیده میل دلداری ندارد

چنان غرقم به دریای تلاطم

کسی با من سروکاری ندارد

  • ۰ نظر
  • ۱۵ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۰۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

هیاهو کرد این دل در بیابان جنون پرور

وشاید چون هیاهوی خیابان جنون پرور

شبیه آتشین دم های در باران رها گشته

شبیه غصه جامانده از جان جنون پرور

ترک برداشت تا آیینه صبح اهورایی

در آن هنگامه هادر قلب میدان جنون پرور

  • ۰ نظر
  • ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۳۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

روزها دل نگران شب تار خویشم

ملتهب از غم و از آخر کار خویشم

سوخته جان و دلم در عطش تنهایی

در هواخواهی آن نیک نگارخویشم

افتخارم همه در نوکری اهل ولاست

سربلند ازنظر صبح بهار خویشم

همه شب تا به سحر منتظرم دیدن یار

بر سر عهد دل و شوق قرار خویشم

روزگاری است که آیینه ترک بر دارد

من خود آیینه این آینه دار خویشم

بس که در راه رفیقان رها را دیدم

روزها دل نگران شب تار خویشم

  • ۰ نظر
  • ۱۴ اسفند ۹۶ ، ۰۸:۰۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

زمستان است و

دل جامانده در تنهایی مطلق

نمی دانم که از حالم

خبر دارد بهار من

امیدمن نگار من

شبیه دشت عطشانم

گرفتارم

  • ۰ نظر
  • ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۰۷:۴۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

روزهای سرد و پر حضور برف

مملو از نگاههای ساده اند

از سپیدی امید

تا سیاهی زغال

شعرهای خواندنی ما شدند

روزهای برفی گذشته بعد از این

خاطرات زنده ی بهاری اند

  • مهدی طهماسبی دزکی

برف هم بهانه شد

مثل نقل های پیرمرد

بخشی از فسانه شد

حرفهای خواندنی

نسل پیش رو فقط

غرق در تلاطم واژه هایی از دیار بس مجازی اند

خاطرات سردشان

عکس های از تخیلات خسته است

  • مهدی طهماسبی دزکی

در وقت ترنم بهاری برگرد

با حس تبسم بهاری برگرد

ای مانده به غیبت غریبانه خویش

اینک به تلاطم بهاری برگردد

  • مهدی طهماسبی دزکی

عمری است به مدعای حج می خوانم

از شوق نگاه رج به رج می خوانم

در لحظه آرزوی نوروزی خود

من با لب گل فرج فرج می خوانم

  • مهدی طهماسبی دزکی

نقشی

به زمین کشید

و با

دست بهار

آرامش خاک را

 به هم زد

 باران

  • مهدی طهماسبی دزکی

لذتی دارد زمان

با تو

بودنهای من

خواه در بیداری

خواب

و خیال

و انتظار

  • مهدی طهماسبی دزکی

برخاستم ز خاک که گویم علی مدد

سر زنده ام که نام تو بر جان جلا دهد

از جان من بخواه که همراهی ات کند

با حس و حال زنده و با شوق بی عدد

  • مهدی طهماسبی دزکی

هنگامه ی  شادمانی دلها شد
ازعشق کنون چه محشری برپاشد
این روز عزیز را به شادی دریاب
پیروزی گل به موسم سرما شد

  • مهدی طهماسبی دزکی

برخیز که موسم تماشا آمد
از جانب عشق شوق دریا آمد
باآمدن فجر ،شب غصه گریخت
خورشید دمید امام گلها آمد

  • مهدی طهماسبی دزکی

 هنر انقلاب هنر صیقلی دادن و رفع مشکلات و بهینه سازی فضاست و از آنجا که هنرمند انقلابی برخاسته از توده مردم است و خودش را از این مجموعه جدا نمی داند و با اتکا به فرزند زمانه خویشتن بودن نفاط برجسته و قابل اعتنا وارزشمند جامعه را برجسته می سازد و نقاط کور و نامبارک که گاه به تبع ناکارآمدی مدیریت ها و گاه به علت عدم باور قلبی و اعتقاد راسخ مسند نشینان امور بوجود آمده را شناسایی می کند و بابهره مندی از ظرافتهای هنری و به دور از مستقیم گویی که دلزدگی را به دنبال دارد آنها را نقد می کند و می کوشد با هنر خویش راه حلی مردمی و منطقی برای حل این مشکلات و معضلات که می تواند سنگی پیش پای چرخ پیشرفت انقلاب و جامعه اسلامی باشد،به انحا مختلف می یابد .

هنرمند انقلابی سلبریتی و خودنما نیست و پیروی کورکورانه از هنرمندان انسان محور ، سرمایه گرای غرق در نام ونشان سرمستانه جامعه جهانی را جایز نمی داند هرچند آن باورها را می شناسد اما در اندیشه و تفکر و برنامه های هنری و خلاقیت های ابتکاری اش ستیزه ای دائمی با این هنر مادی گرا دارد و حضور شبح روح ظالمانه هنر خونخوار مادیگری را در سطح جامعه اش نمی پسندد هرچند برای ذائقه مخاطب بومی اش احترام قائل است
 
بی گمان سید شهیدان اهل قلم آقا مرتضی آوینی را بتوان نمونه بارز تفکر هنر انقلابی و نماد این رویکرد خجسته  برشمرد . شهید آوینی آن چنان که خودش می گوید تجربه هنرهای مادی گرا را دارد اما روح انقلابی اش او را به عرصه هنر انقلابی و همراهی با دم مسیحایی خمینی کبیر (ره) رهنمون می سازد در میدان جنگ حاضر می شود و با توجه اقتضای جامعه  جهادگری می شود که همپای سنگر سازان بی سنگر در تعالی نگاه مخاطب انقلابی می کوشد و برای این مخاطب تشنه و بیقرار تولید محتوا می کند محتوایی برآمده از دل و باعنایت به امکانات و فن آوری های زمانخویش مستندهای ماندگاری می سازد و روایت فتحش مجموعه مستندی است که به ژانر و گونه مستند در ایران آبرو می بخشد و با یقین کامل می توان آن را ماندگار ترین و بهترین مستند دفاع مقدس فارسی زبان دانست و یکی از بهترین مستندهای جنگ و دفاع در میان آثار جهانی برشمرد . شهید آوینی بصیر بود و تحلیل داشت و با تکیه بر باورهای اثر بخش خویش کاربرد هنر را در عرصه های مورد نیاز انقلاب اسلامی بی بدیل می دانست .

زبان مردمی ،صداقت گفتار و عمل ، موقعیت شناسی ، استفاده از تکنیک و فن و داشتن روح الهی از عوامل ماندگاری آثار شهید آوینی است که هنوز هم می تواند گره گشای عاشقان و رهپویان هنر انقلاب اسلامی باشد به شرط آن که هنرمند انقلابی امروز فرزند زمانه خویشتن باشد و مقتضیات زمانی و مکانی فعلی را بشناسد و در قطب نمای ترسیم شده از سوی رهبر معظم انقلاب که در واقع امتداد حرکت امام حاضر انقلاب در مسیر سراسر افتخار امام راحلمان است برنامه ریزی و تولید محتوا نماید .

#مهدی طهماسبی
فعال فرهنگی و رسانه ای

  • مهدی طهماسبی دزکی

دوباره

عشق

جاری شد

 از دل وجودت

بهار در زمستان

 رسید

با قدومت

  • مهدی طهماسبی دزکی

می رسی زآن سوی این لحظه شیدایی ها

عشق همصحبت تو همدل لیلایی ها

چقدر برف مرا یاد تو می اندازد

ای که می آیی از این کوچه تنهایی ها

دست پر مهر تو و ناز حریر لطفت

می کشد پرده به رخساره رسوایی ها

ما پر از رنج گناهیم به جان تو قسم

رحم تو هست بر این مانده ی بی جایی ها

به غزلخوانی آیات نگاهت هستم

خسته از همهمه و خنده ایذیایی ها

چقدر برف مرا یاد تو می اندازد

ای که می آیی از این کوچه تنهایی ها

  • مهدی طهماسبی دزکی
نگاهم رهسپار برف بوده
عطش هم بیقرار برف بوده
نه ما تنها چنین چشم انتظاریم
زمین چشم انتظار برف بوده
  • مهدی طهماسبی دزکی
نگار از راه می آید ستاره
قرار از راه می آید ستاره
علیرغم حضور سرد دی ماه
بهار از راه می آید ستاره

  • مهدی طهماسبی دزکی

زدست غصه آزردند امسال 

به پای تشنگی مردند امسال

به هر صورت پس از باریدن برف

درختان جان به در بردند امسال

  • مهدی طهماسبی دزکی

بگذر از این خاکدان خستگی های زیاد

ای دل اینجا منزل و ماوای تو هرگز نبود

آدم خاکی که در خاک غریبی می روی

خون کس از دیگری رنگین تر از قرمز نبود

  • مهدی طهماسبی دزکی


قناری نشسته در قفس کمی

به ابرها نگاه کرد

به برفها نگاه کرد

گمان کنم که در دلش

هوایی بهار شد

هوای دیدن گل و بنفشه و شکوفه ها
  • مهدی طهماسبی دزکی

می آید

از راه دور

مردی که آسمان را در دست دارد

و خورشید را

به زمستان وجودی می بخشد

  • مهدی طهماسبی دزکی

این بی نهایت خستگی مانده در جان

دارد نشان از عاشقان سرخ دوران

من بی نشان و دردهایم بی نهایت

دلگیرتر از لحظه های مانده بی جان

  • مهدی طهماسبی دزکی

دلم از برفهای تازه می گفت

همه با ظرفهای تازه می گفت

در این سرمای جانسوز زمستان

کمی از حرفهای تازه می گفت


  • مهدی طهماسبی دزکی

دروغها و

کینه ها

شکسته می شوند

تا

تو

می رسی ز راه دور

به شهر باصفای گل

  • مهدی طهماسبی دزکی

بعد از این

سرمای جانسوز

به غربت ماندنت

می رسی

ای آفتاب من

سحرگاهی نجیب

  • مهدی طهماسبی دزکی

ساده تر از دل من نیست ولی منتظرم

ساکتم سرد و صبورم زغمی شعله ورم

  • مهدی طهماسبی دزکی

دلتنگی ام  را شهر باران می شناسد

احساس های ساده اینسان می شناسد

من چشم در راهم شبیه سروی خسته

این انتظارم را بیابان می شناسد

  • مهدی طهماسبی دزکی

دلتنگ روزهای قشنگ وقدیمی ام

من در هوای حال وهوایی صمیمی ام

آتش گرفته ام به غم آب و نام ولی

اماهنوز مانده دست کریمی ام

  • مهدی طهماسبی دزکی

دراین

سرمای دردآلود

غربت

نفس

در سینه ها

خز خز

گرفته


  • مهدی طهماسبی دزکی

خدارا شکر

بعد از تشنه کامی

زمین تشنه را

دریافت

باران

  • مهدی طهماسبی دزکی

آیا شکسته می شود این فاصله ،بگو

تغییر می کند نفس چلچله ،بگو

پایان بی کسی و غریب به دست تست

تفسیر می شود همه مساله ، بگو

انگار با سکوت نوشتند خوی شهر

پر می شود زخنده و از هلهله ،بگو

اینجا تمام درد من اینست بی رمق

مانده جماعت و سحر و نافله ،بگو

خواهم نسیم را بیاید به نزد تو

از او بخواه جمله ای از این گله ،بگو

بغض نشسته به سینه چه غم فزاست

دیگر نمانده بر دل من حوصله ، بگو

خورشید من برآی که وقت سحر شده

آیا شکسته می شود این فاصله ،بگو


  • مهدی طهماسبی دزکی

مردها چشم به راه تو چو آماده شدند

سروها در قدمت مانده و افتاده شدند

گفت می آیی و گل در قدمت می ریزند

همه عشق به امید تو بر می خیزند

مثنوی های عطشناک خطر آلوده

نذر دیدار شما بوده از اول بوده

می رسی شهر به نام تو مهیا گردد

عشق با دست توانای تو احیا گردد

کوچه در کوچه به امید خدا مال شماست

همه عشق در اجاز وصفا مال شماست

ای غزل های زمین وقف نگاهت برگردد

دل من مانده در این گوشه به راهت برگردد


  • مهدی طهماسبی دزکی

امشب شکسته خاطر من در هوای تست

این اشک های سرزده گویا برای تست

برگرد ای امید زمین و زمان به شوق

این دل مرید نام تو و لحظه های تست

خورشید بی کران من ای شوق بی حدود

دل های پرنده به سمت صفای تست

تنها نه ما که خیل زمین منتظر شدند

کعبه نشسته منتظری بر صدای تست

فرمانده ی غیور دلیران شهر عشق

جانها به راه عشق کنون هم نوای تست

من ندبه خوان لحظه ی دیدار می شوم

این اشک های سرزده گویا برای تست


  • مهدی طهماسبی دزکی

صبحگاهی پر از عزم و امید

می رسد مژده ی ساده عید


  • مهدی طهماسبی دزکی

زمین تشنه سیراب است اینک

خدایا با ظهور عشق مارا

رها از تشنه کامی ها و غم کن

بخوان بر ما سرود آشنا را

  • مهدی طهماسبی دزکی

خبری می رسد راه دلم می گوید

گل شود از همه آگاه دلم می گوید


  • مهدی طهماسبی دزکی

هنگامه عشق شد زعادت برخیز

با منشا عشق در زیادت برخیز

با نام خوش ولی حق تا محشر

ای دل به تلاطم ارادت برخیز

  • مهدی طهماسبی دزکی

ای زنده دلان نوید دلخواه آمد

آن زمزمه سپید و آگاه آمد

با آمدن زینب کبری(س) اینک

دریای امید و عشق از راه آمد

  • مهدی طهماسبی دزکی
بایگانی
آخرین مطالب