رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

سلام خوش آمدید

۵۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

 بعد از عبور آن کبوترهای عاشق

در انقلاب خیل بی سرهای عاشق

آن چشم در راهان که همسرهای نورند

وای از دل غمگین مادرهای عاشق

بابا دو چشمش را به در می دوخت هر روز

آتش فزونی داشت باورهای عاشق

امروز هم احساسمان مثل همان روز

جانم فدای راه رهبرهای عاشق

گویی دوباره می سرایند از حماسه

هم قاسم و عباس و اکبرهای عاشق

این نهضت خون عاشقانه زنده مانده

درانقلاب خیل بی سرهای عاشق

  • ۰ نظر
  • ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلنگران بهار

در شب پاییزی ام

سوخته غصه ای

با تب پاییزی ام

من نه گل یاسمن

من گل زرد غمم

هرچه زغم می کشم

باز بگویم کمم

مانده در بی کسی

رفته در این اضطراب

خسته تر از داغ دل

مانده میان سراب

  • ۰ نظر
  • ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۳۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

من از تبار گل لاله


 از تبار بهار


گریز می زنم


از لحظه های پاییزی

  • ۰ نظر
  • ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۳۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلتنگی ام

را پای گل

بنویس

 آقا

اینجا

 کسی

 یک رنگ مثل آسمان

 نیست

  • ۰ نظر
  • ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۳۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

من و دل هم نفس گشتیم انگار

به دنبال هوس گشتیم انگار

چنان پابست هم گشتیم گفتند

اهالی قفس گشتیم انگار

  • ۰ نظر
  • ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۳۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

ماهها می گذرد از پی و در این ایام

حاصلم موی سفید است وغمی بی پایان

آن قدر هجمه غم بر دل من سنگین است

که گمانم بود این غصه کمی بی پایان

  • ۰ نظر
  • ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۳۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

آتش گرفته بال وپرم در فراق دوست

آتش زده است  بر دل و جانم غمی غریب

  • ۰ نظر
  • ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

من می گذرم از شب و شب می شود آخر

این غصه جامانده زجان می رود آخر

  • ۰ نظر
  • ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۲۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

مرا مخوان

به صبوری

دیار  دلگیر است

چه گویمت

که چسان

انتظار دلگیر است

  • ۰ نظر
  • ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

آتشی برخاسته از سینه ام

سوخته هم جان و هم آیینه ام

ای بهار چشم در راهان شهر

من هم ازآن خیل در آدینه ام

می رسی از کوچه بی باغ بی کسی

می روی تالحظه دیرینه ام

  • ۰ نظر
  • ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلتنگ تر از ثانیه های شب غمگین

منتظرم

صبح بیاید

خورشید درآید

امید بپاید

شاید

این دیده به دیدار گل روی تو

با شوق بیاید

  • ۰ نظر
  • ۲۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۵
  • مهدی طهماسبی دزکی







در صفحه 326 کتاب رجال کشّی که از مهم‌ترین منابع رجالی ماست، آمده که :
 أنّ عدّتاً مِن اهل الکوفة کَتَبوا إلی الصّادق علیه السلام فقالوا انّ المُفضّل یجالس الشّتار و اصحابَ الحَمام.
عده‌ای نامه نوشتند به امام صادق(ع) و گفتند که مفضل با لات و لوت‌ها و کفتربازها می‌چرخد.
 شما نامه‌ای به مفضل بنویس تا خودش را جمع و جور کند.بالاخره برای تیپ علما و اصحاب شما این جریان خوب نیست.
حضرت نامه نوشتند و سرش را هم مهر و موم کردند و گفتند این را به دست مفضل برسانید.
امام نامه را به دست یک سری از بزرگان اصحاب دادند تا به مفضل برسانند.آنها می‌روند کوفه نامه را می‌دهند به مفضل.
او نیز نامه امام را باز می‌کند و جلوی بقیه شروع می‌کند به خواندن.امام فرموده بودند بسم الله الرّحمن الرّحیم، این لیست خرید من است. بخر و بیاور.اینها تعجب می‌کنند که این چه نامه‌ایست. صورت مسئله چه بود و این نامه چیست. نامه را می‌چرخانند
 دارَ الکتاب إلی الکُل.همه می‌بینند که لیست خرید است.و لم یذکُر قلیلاً و لاکثیراً بِما قالوا فیه.
 امام چیزی از بحثی که مفضل با کفتربازها می‌چرخد نیاورده است.مفضل به این‌ها می‌گوید به هر حال امام لیست خرید داده چه کار می‌کنید؟(کمک می کنید تا تهیه کنیم؟)می‌گویند که خوب این پول زیادی می‌خواهد.
هذا مالُ العَظیم حتی ننظر و نجمع و نَحمِل الیک و لم نُدرک الا نراک بعد نَنظُر فی ذلک.
خلاصه‌ اینکه ما اول باید برویم یک سری کمیسیون‌های اقتصادی تشکیل دهیم و مطلب را بررسی کنیم.
جلساتی با هم می‌گذاریم و نتیجه جلسات را به تو می‌گوییم.
بعداً بررسی می‌کنیم که این صورت خرید امام را چه طور بخریم.
می‌گویند می‌رویم مدینه یک سری جلساتی می‌گذاریم و می‌آییم. این را می‌گویند و می‌روند.
و أرادوا الانصراف
همین که می‌خواهند بروند مفضل می‌گوید : نه! ناهار را باشید و بعد بروید.
 فَحَبسهم لغذائِه و وجّه المفضل الی اصحابه الذین سَعَوا بهم.
بعد مفضل می‌رود همان قومی که به آنها سعایت شد،
همان کفتربازها را می‌آورد،
فجائوا فقرأ علیهم کتابَ ابی‌عبدالله علیه السلام.
برای آنها نامه امام را می‌خواند و می‌گوید امام نامه نوشته است
این نامه امامتان است، چه کار می‌کنید؟
می‌روند و هنوز غذای آن مهمان‌ها تمام نشده برمی‌گردند و پول‌ها را جلوی مفضل و این‌ها می‌ریزند.
قبلَ أن یَفرُقَ هولاءِ من الغذات. فقال لهم المفضل تأمرونی ان اطرُدَ هولاء مِن عندی؟
 مفضل می گوید :شما می‌گویید من اینها را از دور خودم برانم!!!؟تَظُنون ان الله تعالی یحتاج الی صلاتِکم و صومِکم.
گمانتان بر این است که خدا محتاج نماز و روزه شماست؟کار امام را راه بیندازید.
پــ نــ  : از این کفتر بازها و لات و لوت ها و از این خواصی که باید برای یاری امامشان مصلحت اندیشی کنند در این روزگار هم زیادند ...
منبع وبلاگ گفتگوی دوستانه

  • ۰ نظر
  • ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۰۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

روزها دل نگران می بودم

غرق شور دگران می بودم

حیف شد عادت دیرینه شکست

سنگ افتاد که آیینه شکست

دیگر آن هلهله ها بر جانیست

شور و شوق وهله در اینجا نیست

حیف شد آدم بی کینه ما

شد مبدل به هیولا اینجا

  • ۰ نظر
  • ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۵۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

خانه در خانه غریبی اینجاست

باتوام حس عجیبی اینجاست

دل تو رفت به امید رسید

چه غیورانه به خورشید رسید

محسنی بودی و در خون خفتی

بی سر از شاه شهیدان گفتی

ماه من ،طلعت دیرینه من

یوسف ساده وبی کینه من

هرطرف مینگرم آینه برمی داری

هر طرف در نظرم آینه برمی داری

بی سر از خاک به افلاک شدی

هم نوای دل غمناک شدی

عطش مانده به لبها ، رفتی

با توسل تو از اینجا رفتی

حججی بودی و پرپر گشتی

مثل ارباب تو بی سر گشتی

شوق غمدیده امید ، برو

محسن کوچه خورشید برو

جان فدای نظر چون ماهت

برو ای ماه خدا همراهت


  • ۰ نظر
  • ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

صبح با دلدار بودن

فصل و روز سرخوشی است

کاش

ماهم باشما

آدینه ای سرخوش شویم

  • ۰ نظر
  • ۱۸ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۱۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

گدایان در عشقیم

به امیدی

که می روید

تلاطم های پر مهر از

دست پر امید گل اینک

  • ۰ نظر
  • ۱۸ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۰۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

اعجاز عشق

میکند این

نام

یاحسین (ع)

دل می برد

زعالم وآدم

امام ما

  • ۰ نظر
  • ۱۸ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۰۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

امشب زکرامت مددی می رسد ای دل

با نام رضا (ع) سرخوش و سر مست ترین باش

دراین شب فرخنده دهد مزد و موجب

تو عاشق و سرمست ترین روی زمین باش

از جود و صفا می دهدت روضه رضوان

تو زنده دل و عاشق و آزاده ترین باش




  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

احساس دلشکستگی ام

را با هرکه بگویم می ماند

با نسیم

باصحرا

با کوههای سربه فلک کشیده

با اقیانوس مواج

اما حرمت

آرامش می دهد

نامت

ذکرت

شوق آفرین دلم است

ای کریم ابن کریم ابن کریم

ضامن آهو امام لاله ها

  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلم آتش گرفته در میان غصه داری ها

رها می سازم با نگه از بی قراریها

سلامت می کنم از جان ودل یا ضامن آهو

جواب را بده با حس وحال نوبهاری ها

حریمت جنت اعلی حق روی زمین باشد

ندارد گریه ره در این دیار افتخاری ها


  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

دست من خالی است تنهایم علی موسی الرضا

دلشکسته راه می آیم علی موسی الرضا

مظهر رافت امام لاله های آشنا

مانده با این غصه هایم علی موسی الرضا 

هجمه های بی حدود دردهایم را ببین

این منم افتاده از پایم  علی موسی الرضا

با تمام این خوشم زیرا که می دانم به شوق

مورد لطف تو آقایم علی موسی الرضا

نیستم کمتر من از آهو نگاهم می کنی

خسته ای در قلب صحرایم علی موسی الرضا

تا شما اینک مرا سرمست مهمانی کنید

من دخیل نام زهرایم علی موسی الرضا

جود واحسان شما را ذکر نام یا جواد

یک نفس بر خویش بگشایم علی موسی الرضا

حرفهایم را بپرس از اشکهای خسته ام

دست من خالی است تنهایم علی موسی الرضا


  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۸
  • مهدی طهماسبی دزکی




فرارسیدن زاد روز خجسته و بابرکت میلاد مسعود امام رئوف حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا (ع) بر عاشقان حضرتش مبارک باد .

انشاالله زائران ومجاوران حضرتش در این شب عزیز جای ما را در کنار بارگاه منور ولی نعمتمان خالی کنند و به یاد همه عاشقان باشند

  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

عطر سلام من است

در همه جا پر زده

ساکت وبی ادعا

آمده در کوی شما بی صدا سر زده

عطر حضورش به دل من نشست

زنده شدم

چون بهار

از دم یاد شما

دست من ودامن پرمهرتان

  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

برلبم گل می کند باردگر عطر سلام

این منم در آستانت ای امام ابن الامام

ابتدای دیدن کوی شما اشک است و اشک

بر رخم گل می کند تا لحظه های اختتام

ای ملائک پاسبان دریای رافت یارضا

خسته ام از بی کسی ها ای امامم ای همام

دستهای من به سمت وسویتان پر می کشند

در مرام عشق بازی ساده و بی حرف ونام

این غزل در شام میلاد شما بر دل نشست

برلبم گل می کند باردگر عطر سلام


  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

می رسد

عطر حضور و صلوات همه

ناگهان

مثل کبوتر دلم

می پرد

سمت رواق شما

در دلم

موجی از این شوق وصال رضا(ع)

زائرم

زائر کوی بهار

  • ۰ نظر
  • ۱۲ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۴۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

شبهای

پرستاره

به راه تو

مانده ایم

ای آفتاب حسن زمین

ماه آسمان

  • ۰ نظر
  • ۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

مرهمی باید بود

بردل خسته و غمگین کسی

مثل گل باید بود

درکویر عطش آلود زمان

زندگی باید کرد

شوق را باید خواند

عشق همرنگ دل خسته دلان خواهد بود .

  • ۰ نظر
  • ۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

صبح نشان می دهد

نور امید از دل شب می چکد

روزبه پیروزی خود می رسد

روزتان مملو از احساس امید آفرین

  • ۰ نظر
  • ۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۰۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

صبح تان پر از امید

صبح تان پر از بهار

حس و حال تازگی در نگاه سبزتان

صبح تان پر از سلام

زندگی به کامتان

دلخوشی به نامتان

در همیشه جاودان


  • ۰ نظر
  • ۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

در نگاه آسمان

غصه ای نشسته بود

این نگاه غصه دار

بال وپر شکسته بود

  • ۰ نظر
  • ۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۵۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

نمی دانم چرا هر لحظه در تقدیر می مانم

میان عاشقان خسته بی تاثیر می مانم

شکسته بال وپر در بی کران غصه های خود

شبیه تیر خورده مرد بی شمشیر می مانم


  • ۰ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

من از خندیدن ابر بهاری خوب فهمیدم

که اشک دیدگان مهربان لبخند تنهایی است

  • ۰ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

همسفران

همسفری می رسد

بوی خوش و

تازه تری می رسد

همنفسان همنفسی می رسد

از ته این کوچه

کسی می رسد

مست نگاه عطش آلود او

زنده کند

با دم گلبود او

  • ۰ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

صبح نو

مژده بیداری نو می دهد

زندگی تک تک تان غرق نور

غرق امید و سرور

دفتر ایام به کام شما

زنده دلی

سرخوشی وحال خوب

باد به کام شما

  • ۰ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

مهربان باش

که در

عالم هستی

دیدم

مهربانی

عملی هست

که بی رنج و

خطاست

  • ۰ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلتنگی ام را باد می داند غریبه

یک مانده در بیداد می داند غریبه

این غصه های بی حدود لعنتی را

کی خاطرات شاد می داند غریبه

این رنج شیرین مرا در عالم عشق

تنها فقط فرهاد می داند غریبه

  • ۰ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

شکسته بال

در این بی کرانیم

من و دل

هق هقی

دیرینه داریم


  • ۰ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۳
  • مهدی طهماسبی دزکی
بپرس از خود مرا جا می گذاری
میان حس فردا می گذاری
رفیقم می روی تا بی نهایت
مرا بادرد تنها می گذاری

  • ۰ نظر
  • ۰۹ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلنگرانی من

فاصله با عشق

بود

مانده ام

وبی کسی

دلنگرانم هنوز

  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۰۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

مخوان

ترانه خفتن

که عشق

می آید

بخوان

به نام عزیزش

سرود بیداری

  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

غریب آمده بودی

غریبه هم ماندی

شناسنامه تو

بوی غربتی

دارد

  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلم را دست باران می دهم در بی نشانی ها

که شاید من شوم از خیل اهل کهکشانی ها

در این خاک غریب بی صدا دل جستجو کرده

نشانی هست از جان و وجود نوجوانی ها

رفیق خطر رفتند تا سمت شقایق ها

رها رفتند از خود تا حریم آسمانی ها

چه شبهایی می گشتند با خون وخطر همدل

چه نجوا شیرینی به گاه روضه خوانی ها

در این خاک مقدس این دیار همصدایی ها

دلم را دست باران می دهم در بی نشانی ها



  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

خاطره ها مانده اند

خاطره بازان ولی

رفته به دامان خاک

ساکت وبی ادعا

  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

می رسد

هرلحظه بر من

مژده رنجی دگر

من می دانم

چه گویم

می روم از پا و دست

  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

دل

به دلداری دهم

در بامداد عشق

من

کز

نگاهش تا ابد

جان و دلم

بر پا بود

  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

پایان دنیای بعضی ها

خاک نیست

بن بست است


  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

شبیه روز شکسته شبیه تقدیرم

به دست بی کسی ام در غروب می میرم

من از تو وتقدیر و خویش می نالم

نبوده ام ز عزیزان زعشق دلگیرم

میان گرمی مرداد سوز غم بر جان

شبیه آتش تفدیده در دل تیرم

رفیق روز غریبی کجایی ای باران

ببین اسیر غم وناله های زنجیرم

نشسته بر سر ورویم غبار تنهایی

منم جوان و زپا رفته ای چنین پیرم

زهجمه های زمان فراق می گویم

شبیه روز شکسته شبیه تقدیرم

  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۳۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

سلام می کنم و بی جواب می مانم

دوباره با عطش آفتاب می مانم

غریبه ام نفس می رود زدست اما

امیدوار نگاهی به خواب می مانم



  • ۰ نظر
  • ۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۳۴
  • مهدی طهماسبی دزکی
دختر نوری کرمت آفتاب
گوشه نشین حرمت آفتاب
دخترنوری به تو دل داده ایم

ساده دل و زنده و آزاده ایم

عمه سادات عنایت نما

همنفسی را تو روایت نما

ما همه همصحبت آیینه ایم

همقدم غیرت دیرینه ایم

عمه گل وقت دعا می شود

وقت عنایات شما می شود

  • ۰ نظر
  • ۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۴۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

آمده ام کریمه خانه غیرت و وفا 

همنفس تو می شوم با ضربان یا رضا 

مثل نسیم می روم در دل کوچه های قم 

با عطش همیشه ساده وسبز ، ربنا 

بی بی مهر وعاطفه بوی بهار می دهد 

شهر امید وهمدلی شهر غیور لحظه ها 

خاک حریم درگهت مملو از عشق وعاشقی 

فضل شما زمینه رافت حضرت رضا 

عمه شنیده ام کسی در پی عشق می رود 

در پی عشق وسرخوشی در پی عشق آشنا 

شهر مدینه می رود در پی قبر فاطمه 

راهی عشق می شود جانب خانه شما 

راوی اوج عزتی ای حرمت حریم حق

فاطمه ای که نیستی لحظه ای از خدا جدا 

مکتب درس خواندنت مکتب سرخ زینبی 

حضرت اوستادتان فاطمه دخت مصطفی 

دست کریمه شما بر سر خیل شیعیان 

ای که نسب رسانده ای بر شه ملک لافتی 

کیستی ای بهار دل موجب افتخار دل 

عشق منی امید من راوی شوق کربلا 

شاعر شعر همدلی این دل خوشنوای من 

هست قصیده شما ساده وسرخ وباصفا 

معنی سربلندی وبانوی مهر وعاطفه 

اسوه خواهران گل مظهر عفت وحیا 

روی زمین سینه ام عشق شما نشانده ام 

سوی شما کشیده ام این دل وجان خسته را 

89/9/30



  • ۰ نظر
  • ۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۳۵
  • مهدی طهماسبی دزکی
بایگانی
آخرین مطالب