باز جولان میدهد غاصب به قلب آسمان
ارتش بی عرضه ی لبنان فقط حیران شده
ننگ تان ای بی هنرهای زبون بد مرام
ای ژوزف عون از تو این اندیشه ها ویران شده
- ۰ نظر
- ۰۷ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۱۰
باز جولان میدهد غاصب به قلب آسمان
ارتش بی عرضه ی لبنان فقط حیران شده
ننگ تان ای بی هنرهای زبون بد مرام
ای ژوزف عون از تو این اندیشه ها ویران شده
خیره ماندی
جان من در
خاطرات آینه
چین زلفت شد
سمرقند
جوانی های من
مردی از جنس بودن و هستی
از تبار صبور و سرمستی
در تلاطم به مرگ می خندید
جان به راه امید می بخشید
حیف مردن به بستر او را حیف
جان سپردن به بستر او را حیف
نغمه خوان سرود آزادی
عزت آورده بود زآن وادی
هم پدر بوده بر شهادت او
آبرودار این سعادت او
مرد میدان غیرت و ایمان
بر نشان امید شد عنوان
آن که لبیک سرخ یاری شد
باده نوشی به بیقراری شد
بعد از این ذکر ماست یاالله
به شهیدی به نام نصرالله
سیدی از تبار بی پایان
السلام علیک یا باران
این روزها تعطیلی مدارس و دانشگاه ها و ادارات برای جامعه رنج آور است و خیلی ها زبان به نقد وضع موجود بازکرده و حتی به غر زدن رسیده اند .
آموزش مجازی و تبعات آن، ضررهای این تعطیلی ها را پیش کشیده اند و از ناترازی انرژی فریاد و فغان برآورده و بعضی ها با عینک سیاسی تحلیل هایی زاییده تخیلاتشان را به خور مخاطب می دهند اما یک نکته مهم و اساسی وجود دارد که کمتر به آن توجه شده است ناترازی انرژی امری دوسویه است هم در تولید و هم در مصرف
در تولید تلاش های متعددی انجام می پذیرد اما مشکل اساسی در مصرف نادرست و دلبخواهی است.
باید مصرف بهینه و اصلاح الگوی مصرف در جامعه نهادینه شود . موضوعی مهم که مقام معظم رهبری به خاطر ارزش آن و توجه بیش از پیش و بایسته به آن سالی را به این موضوع شاخص اختصاص دادند ولی دردا و دریغا ما هنوز این شاخصه ی مهم را درک نکرده و آن را عملی نساخته ایم . ما هنوز با افرادی مواجهیم که وقتی اتاق هایشان گرمای بیش از حد پیدا می کند پنجره را باز می کنند نه منبع گرما را کم کنند . با افرادی روبه رویم که شبها در خانه هایشان به قول قدما چلچراغی از نور می سازند وقتی اعتراض می شود نوکیسه های تازه به دوران رسیده با افاده می گویند پولش را می دهیم ولی هزینه ی این نابخردی را همه مردم می پردازند
دوستان عزیز رسانه ای بیایید تلنگری به خود و جامعه بزنیم و بسترسازی فرهنگی کنیم که اصلاح الگوی مصرف و بهینه سازی اصل کار است و هرچه هم کشور از نظر منابع غنی باشد تا مصرف بهینه نباشد راه به جایی نمی بریم . و اگر تولید دو یا چند برابر هم بشود کاری از پیش نخواهیم برد .
رفیقم خفته در خاک
رفیقم رفته از دست
شبیه چشمه ای در تنگنایم
که از نا و نفس افتاده اینجا
شبیۀ دره ای سرشار فریاد
دلم آهسته مانده
کمی غمناله خوانده
رفیقم لابلای سنگ و خاک است
لذت پرواز
را ماکیان خانگی
کجا دانند
و اوج این پریدن را
جز عقاب های بی مثال
کدام پرنده درک می کند
دوستانه می گویم
فهم رسیدن دردآور است
برای ماندگان مسیر
رفتن و بی بال پریدن را
پرستو ها می شناسند نه ارسطوها
روزها در گذر و حادثه ها منتظرند
حیف از آن قوم که از حال شما بی خبرند
می رسی از سر بازار سحر وقت طلوع
دیده ها در قدم منتظرت ، شعله ورند
حرف عشق است که هم پایه گل زنده شود
اشک ها راوی این زندگی مختصرند
به امیدی که بیایی دل خورشیدوشان
از سراپرده دل سوی خطر می گذرند
ای دل انگیزترین زمزمۀ شوق بهار
دیده ها شوق نشان سوی شما می نگرند
کاش بازایی از این کوچۀ غمگین زمان .
روزها در گذر و حادثه ها منتظرند
آدم بی ریشه را
تکرار این
اندیشه دان
بر زمین افتاده ای
گویا پر کاهی بود
ننه سرما
همه جا
صحبت او گل کرده
چانه اش گرم شده
برف نمی بارید باز
مادربزرگم
خاطراتش
مثل قصه
در گوش ما
همواره می چرخید
با شوق
روزهای در گذران
از لطافت تهی شده اند
باید بر گردیم
از تقاطع احساس
به سمت خویشتن خویش
به روزهای صبور
در افق دور
تا دریابیم
دوباره عطر شکوفه های مادری را
و برخیزیم چونان بهار در
هفت سینی برای زیستن
یک عمر نشان عاشقان خواهم داد
در شعر و کلام و در بیان خواهم داد
این را گفته ی عاشقان و سرمستان است
با گریۀ بر حسین جان خواهم داد