عطشناکی لبهای غریب
يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۰۳ ق.ظ
یاد و ذکر تو دل و چشم مرا حیران کرد
آن چه آموخته بودم همه را ویران کرد
اشک از چشم خروشید و زدل ناله من
ناله جاماند و رخم را همه پر باران کرد
چه بگویم که عطشناکی لبهای غریب
عشق را هم نفس غیرت سرداران کرد
عقل من رفت به غارت غزلم شد بی تاب
غصه در سینه من حس مرا میزان کرد
شرح این واقعه از ناله بپرسید که دید
فصل این فاصله را غصه دو صد چندان کرد
یاد تو دفتر اشعار مرا در هم ریخت
آن چه آموخته بودم همه را ویران کرد- ۹۵/۱۱/۱۷