شعر طنر ننه مردی و ندیدی
سه شنبه, ۲۷ دی ۱۴۰۱، ۱۲:۵۱ ب.ظ
ننه مردی و ندیدی که زمستان سخت است
کارپاریس و بوداپست و لهستان سخت است
ننه آتش به تن و گور تو افتاده ولی
سوز سوزنده در این شهر وبیابان سخت است
گفته بودند اروپا که ابرقدرت شد
ادعا داشتن وخانه ی ویران سخت است
ننه بردار سر از خاک و ببین لندن را
که بدون تو و بی گاز و پریشان سخت است
دوسه پوندی که از آن چرب و چولوندی مانده
بانگ بردار که بی ژاکت و تنبان سخت است
ننه بیرون ونمامان همگان را کشته
سختی داخلی بی سرو سامان سخت است
در پی هیزم و سرگین و پقر با پاقال
ننه اوضاع پریشان بزرگان سخت است
شاخ و شانه بکشیدیم ننه بر عالم
حال رودستی از این مردم ایران سخت است
ننه بی حوصله ام حال ندارم ملکه
ننه مردی و ندیدی که زمستان سخت است
- ۰۱/۱۰/۲۷