دوران گل و آهن
جمعه, ۲۹ دی ۱۴۰۲، ۰۸:۳۰ ق.ظ
صاحب این شعر و ترانه منم
کز رخ زیبای تو دم می زنم
فیلسوف عصر اتم گشته ام
شاعر دوران گل و آهنم
باغ دلم را به تو بخشیدم
ای غزل عشق تو در دامنم
هرچه بخواهی تو درون من است
گنج که نه بانک که نه معدنم
سیرم از این زندگی انگلی
در پی اوجم که قدم می زنم
معجزه شوق تو در گفته ام
صاحب این شعر و ترانه منم
۱۳۷۷
- ۰۲/۱۰/۲۹