عطش نوش حضور
يكشنبه, ۱۵ مهر ۱۴۰۳، ۰۸:۰۲ ق.ظ
دلم می گفت سرمست از خم مستانگی هستم
عطش نوش حضور غیرت دیوانگی هستم
جنون در من هیاهو می کند شاید که برگردم
رها از حس و حال خلوت فرزانگی هستم
رفیقانم عقابان گذر از خاک غمگینند
و من در وقت رفتن مرغ شل خانگی هستم
هنوز از یادشان سیراب می گردد وجود من
پی یک لحظۀ مردانه زآن مردانگی هستم
هنوز از جای جای چشم هایم غم روان باشد
گلی افتاده در این گوشۀ ویرانگی هستم
مپرس از من نشانم را که در این عالم مستی
عطش نوش حضور غیرت دیوانگی هستم
1403/7/15
- ۰۳/۰۷/۱۵