رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

سلام خوش آمدید

۴۵ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

بگذرم از خاک و گل سیما شوم

همنفس با لالۀ شیدا شوم

هرچه گم گشتم برای من بس است

چند روزی ظاهر و پیدا شوم

مثل ایام گذشته با صفا

در طریق عشق بازی ها شوم

مثل مجنون غریب پیر شهر

من غزلخوان رخ لیلا شوم

روزگار سادگی هرچند نیست

باده نوش حضرت مولا شوم

ساده و چشم انتظار و دردمند

محو در آیینۀ فردا شوم

روزها را در تلاطم طی کنم

رهنورد عالم بالا شوم

سخت می گرددمرا اما چه خوب

می شد اینجا همدل دریا شوم

واژه در واژه به راه عشق گل

بگذرم از خاک و گل سیما شوم

  • ۰ نظر
  • ۲۹ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۳۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

در نگاهم عطش سادۀ باران ها بود

حسی از سمت دل انگیز خراسان ها بود

قلعه ی نور خداوندی اعجاز و امیدی

ریشه در حب علی داشت که ایمان ها بود

شوقمندانه به دیدار امید است مرا

گرچه راه سفر از خار مغیلان ها بود

گوشۀ صحن رسیدیم من و دل، بیدل

وقت باریدن واگویۀ ویران  ها بود

جرعه نوشی زکف بادۀ سقای طلا

آرزوی من از آن لحظۀ حیران ها بود

شاعری همنفس آهوی دشتم که مرا

مدحت و عشق  رضا در همه دیوان ها بود

چه شهیدان که گرفتند شهادت نامه

گوشه صحن پر از سرخی پایان ها بود

هر زمان یاد تو کردم غزل هشتم عشق

حسی از سمت دل انگیز خراسان ها بود

  • ۰ نظر
  • ۲۹ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۳۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

در شام سیه سپیدۀ نور دمید

ای عشق بخوان که اوج امید رسید

در دامن آمنه محمد (ص) گل کرد

بر عالم عشق نقش اعجاز کشید

  • ۰ نظر
  • ۲۹ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۲۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

لحظه در لحظه به احساس دل انگیز برس

به شب و هق هق و ایجاز شباویز برس

بنویس از غزل رنگ به رنگ اعجاز

مهربان باش تو بامهر و به پاییز برس

خسته از کار جهان دلنگران خویشی

به تماشای دل خسته و خون ریز برس

ای دل از منتظران قدم خورشیدی

یک نفس با نفس صبح سحرخیز برس

ترسم ای دل که در این ورطه غم جامانی

لحظه در لحظه به احساس دل انگیز برس

  • ۰ نظر
  • ۲۹ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۲۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

بخوان 

از نگاه من این را 

دوباره 

که تکرار مجنون 

سرگشته ام من 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۴۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

دل ها به قیامت است و شادی بسیار 

هنگام کرامت است و شادی بسیار

یا مهدی صاحب الزمان یا مولا

آغاز امامت است و شادی بسیار

  • ۰ نظر
  • ۲۴ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۲۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

آن روز غروب و درد را باور داشت 

غمناله برای عترت حیدر داشت

از داغ امام  عسکری در سینه

چون خلوت سامرا غمی دیگر داشت

  • ۰ نظر
  • ۲۴ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۲۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

سلانه سلانه 

میرفت 

و من 

چونان دیوار شکسته ای 

ایستاده که نه 

نیمه افتاده می نگریستمش 

بهانه می گرفتم 

شاید برگردد 

اما نگاهش را 

در لابلای بغض هایش 

دزدانه پیش برد 

و آن چنان رفت 

که مسیر پرواز را 

به سرعت طی کرد 

و هنوز شالهاست 

بهانه می گیرم 

در کوچه ها سراغش می روم 

غروب های غریبه دلتنگش می شوم 

ولی هنوز 

دزدانه از من می گریزد 

 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۳ ، ۱۴:۱۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

دریا غم دارد دلم 

امشب پر از داغ و غمم 

مواج  شد تا چشم من 

بارندگی دارد زیاد 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۳ ، ۱۳:۵۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

ترنم های تنهایی من 

این شعرها باشد 

گهی کوته 

گهی غمگین 

گهی شورآفرین گردد 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۳ ، ۱۳:۵۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

به امیدی سحرگاهان 

سربالین رها کردم 

که می ایی 

زسمت شوق 

من آینه گون گردم 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۳ ، ۱۳:۵۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

در سکوت واژه ها 

خسته مانده بی صدا 

این دل غریب من 

این رفیق بس نجیب من 

در سکوت واژه ها 

من کنار خویش غرق حیرتم 

حافظم 

نه بیدلم 

هرچه هست 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۳ ، ۱۳:۵۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

این داد که در کوچه ی ما پیدا بود

این عشق و امید ساده و تنها بود

دیدیم بهانه های بی پایان را

قطعا تو بدان که کار بعضی ها بود

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۳ ، ۱۳:۵۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

ای دل از قصۀ پر غصۀ دنیا بگذر

دست بر دست تو بگذار و از اینجا بگذر

همه جا حرف و حدیث من و مایی است ولی

تو ز من دست بکش از نفس ما بگذر

بال در بال فقط داغ دل چلچله هاست

از زمین از همه جا بیدل و شیدا بگذر

با همه خاطره هایی که زدیروز بود

بار بردار و تو از لذت فردا بگذر

هرچه را می نگری آینۀ عبرت هاست

نقش تصویر ببین از همه آنها بگذر

می رسد مژده که خورشید مهیا شده است

بهر یاری وی از لیکن و اما بگذر

ندبۀ سحر جمعۀ دیدار بخوان

هرچه دیدی تو از آن در ره مولا بگذر

بشنو پژواک غم انگیز غزل می گوید

ای دل از قصۀ پر غصۀ دنیا بگذر

  • ۰ نظر
  • ۱۹ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۱۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

حیف از این 

شهر که 

آشفته و ویران شده است 

در پریشانی 

احوال 

پریشانی ها 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۵۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

با شهدا زمزمه ها دیدنی است

عشق دل انگیز رها دیدنی است

با نفس گرم پر از شوق شان

هرطرفی حال و صفا دیدنی است

قصۀ ناگفتۀ بیداری اند

شوق در این مجلس ما دیدنی است

عاشق ارباب و گل و کربلا

عشق در این صحن و سرا دیدنی است

خاطره ها مانده از ان لاله ها

عکس ز مردان خدا دیدنی است

زمزمه کن شعر پر از نور را

با شهدا زمزمه ها دیدنی است

 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۵۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

می شناسی اش 

نوجوان روزهای رفته است 

در صف بلند بی نشانه هاست 

از کرانه هاست 

سبزو سرخ از ترانه هاست 

می شناسی اش

آن دلیر سرفراز 

در کلاس بی هیاهوی امید 

از تبار عزت است 

عکس پاک او نشان غیرت است 

صد درود ما به گل 

صد سلام ما به او 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ شهریور ۰۳ ، ۱۶:۵۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

در این روز 

غریب و سرخ 

در شهریور خونین 

به یاد لاله پرپر 

این روز می مانم 

  • ۰ نظر
  • ۱۷ شهریور ۰۳ ، ۱۴:۲۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلم

در کوچه ها

جامانده انگار 

در آنجایی

که بوی گل

زیاد است 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۷ شهریور ۰۳ ، ۱۴:۲۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

وام گندم کارها را 

می دهند 

از بهر کار 

جونمایان 

از پی این طرح 

از چه آمدند 

  • ۰ نظر
  • ۱۷ شهریور ۰۳ ، ۱۱:۴۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

ناگهان بریده می شود 

در تنگنای زمان 

و در هجمه های رنگارنگ نابودنی ها 

آن پیوند دلی 

ولی بازهم 

باید برخاست 

خروشید 

تا خورشید 

راهی نیست 

  • ۰ نظر
  • ۱۷ شهریور ۰۳ ، ۱۰:۵۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

رها کن لحظه ای

ای غم

عنان سینه ی ما را 

که شاید روی خوشبختی 

به سمت ما نظر دارد 

  • ۰ نظر
  • ۱۷ شهریور ۰۳ ، ۱۰:۵۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

کوتاه شود

اگر

تمام دیوار

کوتوله

به کوتاهی خود

می ماند

 

  • ۰ نظر
  • ۱۷ شهریور ۰۳ ، ۱۰:۵۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

در مکه حماسه رنگ حق را دیده

همصحبت شوق بی صدا باریده

با یاد خدا علی به جای احمد

در بستر نور جان گل خوابیده

  • ۰ نظر
  • ۱۵ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۴۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

دوباره رنگ ماتم داشت این شهر

گمانم نقشی از غم داشت این شهر

شهادت نامه با نام رضا بود

نشانی از محرم داشت این شهر

  • ۰ نظر
  • ۱۵ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۴۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

 و زمین هنز هم 

شمارا می خواند 

در نجوایی غمگنانه 

تا در هبوط اشک هایتان 

سیرابش سازید 

و زمان 

به احترام شما 

ایستاده 

قاب عکس های رنگ و رو رفته 

به ماندگاری تان گواه است 

و به فنا شدن 

هرچه رنگ بودن دارد 

خوشا وقت رفتن 

خوشا حال رفتن 

خوشا رنگ رفتن گرفتن 

  • ۰ نظر
  • ۱۵ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۳۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

به مناسبت 15 شهریور زادروز عمان سامانی و روز سامان

مزرع سبز فلک دیدم و دهقانی ها

موج می خیزد از این غیرت عمانی ها

 آن قدر شهد غزل هست دراین خاک صبور

 که دل انگیز کند خاطر ایرانی ها

من ز دریا و ز نیسان و ز قطره دیدم

 شوق حق خوانی و احساس غزلخوانی ها

 شهر بادام به سامان برسد از سر شوق

 مهد مامایی و اعجاز فراوانی ها

 شهر ما زنده ز زاینده ترین رود بود

 سبز در سبز بود خطه ی بارانی ها

 هر طرف می نگرم عطر گل و بوی بهار

 خاصه در مجمع امید دل و جانی ها

 شاه بیت غزلم هست سلامی سرخوش

بر دیار ادب و شعر به سامانی ها

 

  • ۰ نظر
  • ۱۵ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۳۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

کتاب «در جاری بوی حرم» توسط انتشارات طلایه داران افق منتشر شد

چهارمحال و بختیاری - کتاب «در جاری بوی حرم» به قلم عزت الله صدیقی هفشجانی، با نگاهی تازه و کمتر دیده شده به مقوله زیارت و ارادت به امام رضا (ع)، منتشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شهرکرد، در آستانه سالروز شهادت ولی‌نعمت‌مان آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) کتاب «در جاری بوی حرم» به قلم عزت الله صدیقی هفشجانی، توسط انتشارات طلایه داران افق منتشر شد.این کتاب که قصه‌هایی از دل‌های عاشق و زیارت‌های ناب معلولان را روایت می‌کند شامل ۹ داستان کوتاه در ۴۸ صفحه است که با حال و هوایی امام رضایی، از زاویه دید معلولان به مقوله زیارت و ارادت می‌پردازد. این زاویۀ دیدِ خاص، فضای خواندنی و جذابی را برای مخاطبان فراهم کرده است.

مهدی طهماسبی، مدیر انتشارات طلایه داران افق، در خصوص این کتاب گفت: این مجموعه داستان با نگاهی تازه و کمتر دیده شده به مقوله زیارت و ارادت به امام رضا (ع) پرداخته است. نویسنده با قلمی روان و دلنشین، توانسته احساسات و تجربیات معلولان را در این زمینه به تصویر بکشد و مخاطبان را با دنیای آنان آشنا کند.

این کتاب با توجه به زاویه دید خاص و موضوعات مطرح شده، می‌تواند برای علاقمندان به فرهنگ رضوی و داستان‌نویسی جذاب و خواندنی باشد. انتشار این کتاب در آستانه سالروز شهادت امام رضا (ع) نیز فرصتی مناسب برای مطالعه و تأمل در این زمینه فراهم کرده است.

به گزارش ایبنا، عزت الله صدیقی، نویسنده این کتاب، متولد ۱۳۵۲ در هفشجان است و در جشنواره‌های داستان ملی و استانی برگزیده شده است. او سال‌ها مسئول «انجمن داستان‌نویسی سخن شهرکرد» بوده و اکنون نیز به عنوان مدرس داستان‌نویسی فعالیت می‌کند. از دیگر آثار او می‌توان به کتاب «هفت شجاعان» اشاره کرد که به خاطرات تنی چند از رزمندگان شهر هفشجان می‌پردازد و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

 

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۰۳ ، ۱۷:۰۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

دوباره رنگ  ماتم داشت این شهر 

گمانم نقشی از غم داشت این شهر 

شهادت نامه با نام رضا بود 

نشانی از محرم داشت این شهر 

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۰۳ ، ۱۱:۰۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

ما منتظر بهار گل مقداریم 

اصرار برای دیدن گل داریم 

هر روز که بگذرد برای دیدار 

ما ثانیه های بی کسی بشماریم 

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۰۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

نگهبانان زنده بودن، پویایی و ماندگاری هر زبانی بی شک شاعران هستند که بواسطه تخیل و زبان آوری هم در غنای زبانی می کوشند و هم در پاسداشت جایگاه زبان تاثیر زیادی دارند .

گویش لری یکی از کهن ترین، غنی ترین و تخیل آمیزترین زیر مجموعه های زبان فارسی می باشد که بیشترین توان شاعرانگی اش را در ظرفیت بی همانند ادبیات شفاهی که به نوعی مانند زندگی عشایری و روستایی است، داشته و دارد.

در لری شعر گفتن را بیت بستن ، شاعران را بیت بند و خلاقیت نوآورانه را نودرار می خوانند و برای هر موضوعی در موقعیت پیش آمده بیتی و شعری وجود دارد که هویت فرهنگی و اجتماعی را با خویش به همراه دارد .

بر اساس منابع مکتوب سابقه شعر و نوشتار لری در قلمروی ایل بختیاری و مناطق لرنشین از دوره صفویه و قرن دهم است و قدیمی ترین شاعر شناخته شده این قلمرو میرزا حسن واهب مالمیری متوفی ۱۰۵۸ه.ق می باشد و شاعرانی چون فرخی و دفتری بروجنی،بیضای جونقانی،میرصفی اله سیدذاکر وانانی، ملازلفعلی کرانی ،حسینقلی خان ایلخانی حسین پژمان و داراب افسر بختیاری اشعار لری سروده اند و این نشان از پیشینه درخشان این زبان دارد .

گستره ای از اردل ،ناغان تا چغاخور را باید پایتخت فرهنگی قلمروی ایل بختیاری برشمرد که پایه گذاران جشنواره شعر گویشی تمداربیت با هدف گذاری احیای ظرفیت زبانی و به روزرسانی این توانمندی ادبی ، موقعیت بی نظیری را آفریده و باعث هم افزایی توان ادبی ، شناسایی و معرفی استعدادهای درخشان و نوپدید، هدفمند کردن داشته ها و از مهمترین بسترسازی بروز و ظهور رویکردهای زبانی شده اند که باید آن را ستود و به آن به دیده موقعیت کم تکرار زبانی و ادبی نگریست.

نکته آخر این نوشتار در روزگار تهاجم دهکده جهانی که دشمن خرده فرهنگ ها و خرده زبان‌هاست شاعران لر زبان برای ماندگاری و احیای ظرفیت های مختلف وظیفه ای سنگین و دشوار را بر عهده دارند و باید مولفه‌های قدرت اندیشه و تازگی کلام برای جذب مخاطب به‌ویژه نسل جوان و نوجوان که کم کم از ریشه های فرهنگی و عقبه های ادبی و هنری فاصله گرفته را به نحو شایسته و بایسته به کار بگیرند که این امری خطیر و مسیری دشوار است وبه قول حضرت خواجه حافظ

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید 

هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۰۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

من از دلدادگی 

هر لحظه بایاد 

شما هستم 

من آن زائر 

دور از شما 

مشتاق دیدارم 

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۵۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

این روزها صحبت از انتصاب نماینده معزز ولی فقیه و امام جمعه شهرکرد است گمانه زنی هایی مطرح شده و رسانه ای گردیده است و به شدت در فضای مجازی توسط هواداران ضریب داده شده است اما این حرکت خاص رسانه ای در پروپاگاندای تبلیغاتی مبین دو حرکت نادرست است اولا پیش از اعلام رسمی و امضا شدن حکم از سوی مقام معظم رهبری هر حرکتی ایجاد تفرقه و دودستگی است و به هیچ عنوان به صلاح جامعه انقلابی و مومن نمی باشد دوم در صورت امضا نشدن حکم و تغییر در گزینه ها با آبروی شخص مورد نظر بازی شده و با توجه به بالا بودن امکان ایجاد تغییرات در گزینه ها این امر هم مذموم است پس باید صبر کرد تا اعلام رسمی در این خصوص باید منتظر ماند . البته جامعه ایمانی استان درخصوص انتصاب بهترین و شایسته ترین گزینه در این شرایط محق و مطالبه گر خواهد بود و هیچ کس نمی تواند خواست و اراده خویش را به دیگران بقبولاند و باید فضایی ایجاد شود تا استان مظلوم چهارمحال وبختیاری در تراز ملی دیده شود و همه ظرفیت‌های کمی و کیفی استان پرورش یافته و انحای مختلف عرضه شوند

  • ۰ نظر
  • ۱۳ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۵۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

احساس غروب سرخ آیینی داشت

فریاد حدیث سرد دیرینی داشت  

در روز شهادت رسول خانم

آن روز مدینه حس غمگینی داشت

  • ۰ نظر
  • ۱۱ شهریور ۰۳ ، ۱۶:۵۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

خاطرات رفته ام را 

می نویسم 

سبز و سرخ 

تا بدانی همچنان با خاطراتم 

زنده ام 

  • ۰ نظر
  • ۱۱ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۰۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

سکوت می کنم 

آن گاه 

که جاده  رفتن 

او را می خواند 

سفری تا بی کران 

بدون دیگران 

بدون هرچه که هست 

دستانی تهی را می نگرم 

و روحی 

که در تلاطم اضطراب و تنهایی

مانده است 

و تاب رفتن ندارد 

چه سخت مسیری است 

تنهایی و دلتنگی 

  • ۰ نظر
  • ۱۱ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۴۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

می رسد مژده 

که از راهی دور 

نور خورشید 

قد ظلمت را بشکست 

  • ۰ نظر
  • ۱۱ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۳۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

می رود استاد 

اما 

خاطراتش مانده است 

کار دنیا 

خاطرات و 

عکس ها را دیدن است 

  • ۰ نظر
  • ۱۱ شهریور ۰۳ ، ۰۷:۰۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

بگذارید که بی فاصله صحبت بکنیم

از غم و غربت این قافله صحبت بکنیم

حس سردی است که در آن جیب که خالی باشد

نتوان گفت که احساس تو عالی باشد

هرچه باشد همه در استرس فصل خرید

مهر می آید و در چهره من غصه کشید

کفش بسیار گران کیف گران رخت گران

پس بدانید که باشد همه چی سخت گران

دست ها خالی و در فکر غریبی هستیم

ما عجب مردم خوش فکر و نجیبی هستیم

خرج بسیار و زمان تنگ و زمین بی مایه

غصه بسیار بود در همه جا در سایه

موقع بی کسی و وقت خریداری هاست

فکر خوابیدن در مسجد و غمداری هاست

دست بر هرچه زدم پول فراوان می خواست

پول را قیمت یک جرعه ای از جان می خواست

کاش من یک نفری شرکت نفتی بودم

غرق در پول و پله اهل شگفتی بودم

بانگ و فریاد چو هفتاد و دو ملت داریم

حرف زور است نگوییم که علت داریم

جیب ها خالی شرمنده شدن  بسبار است

عرق شرم نشسته به جبین غمدار است

نقد می گویم واز گفته ی خود دلشادم

فکر و پول شد غصه ی مادر زادم

پول در خانه ی ما نیست صفا هم گم شد

من چه گویم که نشانی ز وفا هم گم شد

اهل دردیم و نداریم اضافه کاری

نیست ما را مددی غیر غم و غمداری

فصل ما فصل غم و موسم همراهی هاست

در رفاهی و امید است که در دیده ماست

کارمندیم  ولی دست تهی و غم و درد

روزتان باد مبارک همه از بانو و مرد

  • ۰ نظر
  • ۰۶ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۲۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

گرچه دوریم زتو

عرض ادب می داریم

به امیدی

که بخوانی

به زیارت ما را

 

  • ۰ نظر
  • ۰۶ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۲۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

از شام بلا چه دلغمین آمده است

اندوه غریب آتشین آمده است

با قافله ای صبور همراهی کن

هنگامه ی سرخ اربعین آمده است

  • ۰ نظر
  • ۰۶ شهریور ۰۳ ، ۰۸:۲۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

 ای سرو سرفراز زمان و زمین علی

مولا و میر جمله این مومنین علی

در دفتر زمانه نوشته است با امید

در عرصه وفا و خدا بهترین علی

دل می برد ز حضرت خاتم وجود تو

نفس نبی و جان ودل آخرین علی

چون زنده می کند نفس گرم تو دلم

با خطبه های گرم تو شد آتشین علی

رزق حلال سفرۀ تو تا همیشه هست

بر سفره های مذهب دریا جبین علی

ای سرفراز کوچۀ مردانگی و شوق

ای بهترین بهانۀ بالا نشین علی

ای نام نامی ات پدر خاک بوتراب  

ای سرو سرفراز زمان و زمین علی

  • ۰ نظر
  • ۰۳ شهریور ۰۳ ، ۱۲:۴۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

می نویسد 

دست باران 

ردی از احساس را 

تشنه کامان 

می شناسند 

این همه دلدادگی

  • ۰ نظر
  • ۰۳ شهریور ۰۳ ، ۰۹:۳۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

یک صبح جدید می رسد بسم الله 

پر شور و امید می رسد بسم الله 

مستانه بخوان به نام مولا این را 

هنگامه ی عید  می رسد بسم الله 

  • ۰ نظر
  • ۰۳ شهریور ۰۳ ، ۰۶:۴۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

 هیچ می دانی که درد مرد چیست

این خجالت های بی پایان کیست

دست خالی سوی بازار بلا

خستگی های دل آزار بلا

جیب خالی حرف ما را نقل کرد

شرم از پیش دست خالی مانده سرد

فکر بهبود شرایط درد ماست

دست خالی رنج مرد آشناست

شرم اینجا شد حرام اندر حرام

غصه ای داریم بس والا مقام

وای درد مردها را دیده ای

تو چه می گویی فقط بشنیده ای

دیدگان را باز کن وقت خرید

مردها رنج مضاعف می کشید

رنج ها این جا حلال است و حرام

غصه مرد است دیگر والسلام

 

  • ۰ نظر
  • ۰۳ شهریور ۰۳ ، ۰۶:۳۶
  • مهدی طهماسبی دزکی
بایگانی
آخرین مطالب