رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

سلام خوش آمدید

این شهر 

عجب 

بی سر و سامان 

شده از غم 

گویا 

که به روی همه پاشیده 

غمی سرد 

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۴:۱۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

نمی داند نه می پرسد 

دلم در تاب 

دیدارش 

خدایاکن  نصیب ما 

دمی در قاب  دیدارش 

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۴:۱۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

جنون نجوا کند در گوش 

صحرا 

درد و داغم را 

مگر ریگ 

بیابان 

بعد از این گیرد سراغم را 

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۳:۵۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

نمی دانم چرا دنیا 

به نامردان 

دهد پا را 

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۳:۴۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

زمین چشم انتظار مردمی از جنس پولاد است 

گواهی چنین مردان شهید آباد آباد است 

 

  • ۰ نظر
  • ۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۳:۲۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

می رفت به سمت جبهه ها غیرتمند 
همصحبت عزت و صفا غیرتمند
این بار سیاوش از میان آتش
آمد به دیار کربلا غیرتمند

  • ۰ نظر
  • ۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۲:۰۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

ای که حرمت بشکنی فردا شوی نادم ولی 
جای زخم مانده را هرگز نگیرد چسب زخم

 

  • ۰ نظر
  • ۰۳ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۲:۰۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

نعره می کشد جنون 

در وجود ساکتم

مثل عکس خسته ای 

رنگ و رو شکسته ام 

ساکتم ولی هنوز 

امتداد سرخوشی 

می برد مرا به پیش 

نعره می کشد جنون 

در هجوم بادها و یادها 

در هبوط غصه های سرد 

این منم هنوز هم 

دم ز گل زدم منم 

 

  • ۰ نظر
  • ۰۱ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۴:۰۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

باد می وزد زیاد 

غصه قصه گوی ماست 

راه در نگاه پیر 

غصه دار حرف هاست 

بگذر از کلام سرد 

در طواف لاله ها 

از جنون فراتریم 

ما بهانه های تازه ایم 

از نگاه عاشقی 

  • ۰ نظر
  • ۰۱ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۴:۰۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

می روند این روزها 

با خاطرات خیس شان 

از نگاهم اشک می بارد 

چرا این روزها 

  • ۰ نظر
  • ۰۱ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۹:۱۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

آن قدر تیغ به پشت من بیچاره زدند 

که به جز تیغ نداند نفس غمگینم 

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۰۴ ، ۱۴:۳۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

ای که بر 

جای بزرگان 

زده ای تکیه بدان 

بی گمان سختی 

هنگام حسابت 

سخت است 

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۵۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

آمدی پای زدی 

بر همگان 

بی مقدار 

وقت رفتن شده 

هنگام حساب آمده است 

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۵۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

چه دنیای سراب آلوده ای 

بی وجه و بی ارزش 

ولیکن عده ای 

آن را سرای خویش می دانند 

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۵۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

منم با لطف یزدان 

تا ابد دمساز و دم خویم 

به اذن الله 

تا هستم 

علی را عشق می گویم 

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

دنیا نازیباست 

از دید 

بزرگ نگاهان 

و بزرگ است  و شکوهمند 

از دید  دوستداران 

دنیا یک سراب است 

که فقط دیده می شود 

باید رفت 

از راهی که در پیش است 

از چم و خم از رنج ها باید گذشت 

 

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۵۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

بزرگ باید بود 

درهجوم حادثه ها 

در پراکندگی خلایق 

باید چشمی به آسمان داشت 

که هرچه پیش اید 

بیش آید 

بهار می گذرد 

و غمنالگی ها می ماند 

بزرگ باید بود 

که درست گفته اند 

خلایق هرچه لایق 

 

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۴۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

چه برف و چه باران 

تفاوت ندارد 

به حال کلوخان 

چه رنج و 

چه سختی 

چه بلبل 

چه در سایه های کلاغان 

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۴۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

چون تهی شد

شهرها

از پیرهای زنده دل 
خانه ها خالی شد

از اندیشه های صلح جو 

 

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۵۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

در زمانی که 

کسی 

فکر دل خسته نبود

شعر می خوانم و 

با شور جنون می آیم 

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۵۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

باید بروم

سمت خطر

فاصله ای نیست

ماندن

نبود در نظرم

هیچ نمایی

  • ۰ نظر
  • ۲۸ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۴۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

هر دری را

گر زدی

اما به رویت وا نشد

مطمئنا

شری از ره آمده

باید بماند بسته باز

  • ۰ نظر
  • ۲۸ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۴۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

آسمان در نفس صبح شما گل می کرد 

درد را شوق دل انگیز تحمل می کرد 

هرچند گفتند دلم جبهه گرفته از سر لج 

با غم و غصه خودش گفت تقابل می کرد 

شاعری بود که در دفتر ایام غریب 

کوچه چپ زده و باز تجاهل می کرد 

به صفابخشی باران بهار است انگار 

دل من یک سویه اظهار تغافل می کرد 

تا بیاید غم تو از سر این کوچه به پیش 

دل من بود تسامح و تساهل می کرد 

ای بهاری نفسان سبز دلان مردانه 

آسمان در نفس صبح شما گل می کرد 

 

 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۴۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

 دلخوش نی ام 

دلخسته ام 

از گردش ایام من 

اما همیشه یاد تو 

سرزنده می سازد مرا 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۴۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

هشتمین جشنواره رسانه ای ابوذر امروز یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ به ایستگاه پایانی رسید .
برای من که از اولین دوره برگزاری این برنامه با عناوین مختلف داور ،هیات اجرایی،اندیشه ورز و ... با آن همراه بوده ام حس خوشایندی دارد بویژه این که زلف این جشنواره با یاد شهید وهاب شهرانی خبرنگار دوست داشتنی گره خورده است.
جشنواره ابوذر یک سنگر بی بدیل برای دوستان بسیجی و انقلابی با هر نگرش بوده و انشاالله خواهد بود .
از روح بلند خبرنگاران شهید مدد می گیرم و برای همه زحمت کشان این عرصه سربلندی و سلامتی از درگاه خداوند متعال مسألت می نمایم.

چون ابوذر در حریم همرهی با انقلاب
از سر و جان و تن و آمال می باید گذشت

مهدی طهماسبی

  • ۰ نظر
  • ۲۶ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۵۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

غریب مانده ام غریب

شبیه کسی که 

هیچ ندارد 

من از هیچ هم هیچ ترم 

شعله ورم 

غصه افتاده بر جان من 

هنوز 

نامی 

به بلندای آفتاب 

پشت و پناه من است 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۵ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۵۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

چقدر حس غریبی است در این باران ها

زنده در یاد نسیم است شب گردان ها 

هر طرف می نگرم زمزمۀ شیدایی است 

وه از شور جنون شوق دل و طوفان ها 

بگذارید که زآن قافله صحبت بکنیم 

رفت با قافله ای همدلی انسان ها 

 وسعت بال و پر خیل پرستو سیرت 

کهکشان بود و گذشت از سر این میدان ها 

عشق بازی است که با نام دل انگیز کنند 

چه دل انگیز و چه زیباست  دل حیران ها 

بادمی آید و چون ابر بهاری هستیم 

چقدر حس غریبی است در این باران ها

  • ۰ نظر
  • ۲۵ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۵۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

ساکنان

ساحل دریا

پس یک مدتی 
از روی عادت

صدای موج ها را

نشنوند
 

  • ۰ نظر
  • ۲۵ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۴۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

خطرنوش شب رفتن 

عطشناک غم بودن 

چه حالی دارد این دل 

در تمام زندگانی ها 

  • ۰ نظر
  • ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۵۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

در ریز ریز باران 

آن گاه پرنده های بی بال 

بر شیروانی مسقف حیاطمان 

آوای امدن می خوانند 

و صاعقه های ریز و درشت 

می ترساندمان 

به دوست می اندیشم 

به آن شب رفتن 

در سایه های منور 

در حاشیه کانال ماهی 

چه زیبا ماهی 

بر زمین خفته 

وچشمانی که هنوز بیدارند 

 و موسیقی بی نظیر سربلندی 

در تنگناهای زمان و زمین 

با اشتیاقی مثال زدنی می نوازند 

  • ۰ نظر
  • ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

هر طرف خواهی رفت 
دست حق همراهت
دلت از مهر همیشه سرشار 
جانت ازغصه رها 
پیرمردی می گفت 
همه احوال تو سرسبز و سپید 
می شنیدم که مرید می گوید 
ای مسافر سفرت بی تشویش 
خاطراتت مانا 
هرکجایی تو خودت می دانی 
که به پایان نرود هیچ سلام
پس به امید سلام 
هر کجایی خوش باش 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۳۹
  • مهدی طهماسبی دزکی


سکوت کردم

و این انتظار بی پایان
 مرا به سمت

غزل های بی قرار

کشید

  • ۰ نظر
  • ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۳۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

وقتی بهار

می کشد از

پنجره سرک 
پایان سردی است

و حضور امید هاست

  • ۰ نظر
  • ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۰۷:۱۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلتنگی ما بهانه هایی دارد 
احساس شرف نشانه هایی دارد
با این همه ناکسان بگو وقت خودش
این کار شما ترانه هایی دارد

 

  • ۰ نظر
  • ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۰۷:۱۲
  • مهدی طهماسبی دزکی


به وفایی تان

کس ندیده ام هرگز 
به هیچ لقمه

چرا

می فروشی انسان را
 

  • ۰ نظر
  • ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۰۷:۱۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

چه زود

قافله عمر

می رود از دست 
به فکر قبر و قیامت

به فکر پاسخ باش 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۰۷:۱۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

 بیان عشق 

هم شیوا 

و هم شیرین و 

گویا 

چه زیبا واژه ای 

دارد 

خدای عاشقان اینجا 

  • ۰ نظر
  • ۲۲ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۳۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

سکوت شب مرا پر غصه می کرد 

شب و تنهایی و اندوه یک مرد 

خودم دیدم برای روضه خوانی 

عطش ابری برای گریه آورد 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۴:۲۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

خطر را می نویسد 

در زمین 

دشت غم انگیزی 

نمی داند که 

ما سرمست از جام 

خطر هستیم 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۴:۰۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

عشناکم عطش آلوده ام من 

شبیه خوردوی فرسوده ام من 

ولی شکر خدا در عالم عشق 

همیشه در کنارت بوده ام من 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۴:۰۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

ای صبر و امید را نشانی زینب 

در شام بلا تو نور جانی زینب 

ای بانوی من تو در مسیر عشاق 

صد نور و امید می نشانی زینب 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۴:۰۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلم واگویه از درد فراق است 

نشانی از امید و اشتیاق است 

همیشه ناله برلب دارد این دل 

مرام او به این سبک و سیاق است 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۳۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

دل من رفت شد و بنهفته در خون 

روایت کرد از ناگفته در خون 

الا یا اهل عالم این غریب است 

دل انگیزان عالم خفته در خون 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۳۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

نوشت آرام از آغاز یاران 

شب سرخ و دل پر راز یاران 

به دستش دوربینی داشت راوی 

روایت کرد از پرواز یاران 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۳۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

 

روایت خانۀ بی کینه ها داشت

نشانی از غرور سینه ها داشت  

به دستش دوربین حسش خدایی 

نگاهش نقلی از آیینه ها داشت 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۳۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

من همان 

دیروزی ام 

با جامه های خاک  و خون 

گرچه امروزی شدم 

اما 

دل از باریشه هاست 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۳۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

غم آمد  این دل من را نشان داد 

نشان از رفتن این عاشقان داد 

یقین دارم که در معراج یاران

دلم را برد و دست آسمان داد 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۰۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

تنم هرگز نشد آزاد از این درد 

به جان دارم هرگز داد از این درد 

جنون پیچید در جان که حالا 

دل من شد جنون آباد از این درد 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۵۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

خطر را مختصر کردند بامن 

دلش را شعله ور کردند با من 

به یاد کاروان صبح مجنون 

جنون را همسفر کردند با من 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۵۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

شب تاریک و تاریکی فزون بود 

لب تشنه نگاه من غرق خون بود 

خودم دیدم رفیق باصفایم 

شبیه لاله های واژگون بود 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلم در جبهه دنبال خطررفت 

جنون می گفت تا سمت نظر رفت 

به یاد دوستان غرق خونم 

خودم دیدم دل من شعله ور رفت 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۵۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

حماسه بخشی از نام حسین است 

کرامت ساده همگام حسین است 

هنوز از ظهر عاشورا بخوانید 

عطش شرمنده از کام حسین است 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۵۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

غمم را می نمایم ذره ذره 

به سمت عشق آیم ذره ذره 

برای ثبت در تاریخ عشاق 

دلم را می سرایم ذره ذره 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۵۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

مخوانم 

مانده 

در اندیشه ها 

 در خاطراتم من 

صفایی دارد این 

میدان 

که در گفتن نمی گنجد 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۳۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

مرا

با دل

قراری آشنایی ها

فراوان شد 

رشادت 

همدلی 

در خون نشستن ها 

شهادت ها 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۳۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

مرز ندارد 

عاشقی 

از خود فراتر رفتن است 

چون چشمه ای جوشیدن

و چون  رود جاری 

بی صداست 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۰۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

فریاد فروخفته ای هستم 

در شب عروج سرخ 

لاله های بی نشان قصۀ مردی 

در تنگنای ناگفتنی ها 

که رفتن ها را دیده 

رنج ها چشیده 

ولی هنوز 

چشم به راه دارد 

تا در کدامین صبح 

عکس ها 

در رجعتی سرخ زنده شوند 

و این بغض رنجمند 

از سینه ام بار بندد

  • ۰ نظر
  • ۱۹ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۳۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

پریشانم 

چونان 

کتاب چاپ سنگی خانۀ پیر 

که جان از دست 

بادها و رنج ها به در برده 

زنده است 

اما زخمی است 

دلتنگ است 

و بی فریاد 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۲۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

دل می زند دل در دلم 

دلتنگ تنهایی شدم 

ای عشق من 

را با خودت 

تا ساحل راحت ببر

  • ۰ نظر
  • ۱۹ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۲۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

مگر می شود 

در شب خسته ماند 

چراغی به دست است 

باید 

گذشت 

  • ۰ نظر
  • ۱۹ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۲۶
  • مهدی طهماسبی دزکی
بایگانی
آخرین مطالب