رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

سلام خوش آمدید

شبها منتظر

روزها در انتظار 

عصر ها چشم به راه 

هرچه هست انتظار است 

این واژه سنگین 

و این باور غریب 

کاش برگردی و

کاش به سویت بازگردیم 

  • ۰ نظر
  • ۱۱ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۰۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

در قصه جدایی 

نقش هزار اشنایی هست 

از دلتنگی آدم 

تا چشم به راهی حوا 

گویا غصه را برایمان نوشته اند 

و ما هنوز 

در التهاب پدرانه می مانیم 

  • ۰ نظر
  • ۱۱ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۵۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

بیان تو

آرامش خاطر است 

در این هجمه های

زمین و زمان 

  • ۰ نظر
  • ۱۱ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۴۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

این من و این عیدی امسال من 

خوش به حال این دل خوش حال من 

بال در بال پرستو ها بخوان 

از ترنم ها در آن سو ها بخوان 

نغمه خوانی کن شبیه رودها 

عشق را بنگر تو صبح زودها 

حال من امسال حالی دیگر است 

همنفس با لحظه های بهتر است 

می رسد اینجا نسیم  از راه دور 

راه بودن های مردان غیور 

من پر از شوق رهایی می شوم 

در بهاران کربلایی می شود 

عیدی امسال من حال دل است 

شادمانی ویژه نو مال دل است 

این من و این عیدی امسال من 

خوش به حال این دل خوش حال من 

 

  • ۰ نظر
  • ۰۸ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۱۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

هوای عشق دارم چون پرستو 

ببین چشم انتظارم چون پرستو 

پس از این سخت ایام هجرت 

پر از شوق بهارم چون پرستو 

  • ۰ نظر
  • ۰۸ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۱۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

شب غمگین و من چشم انتظارم 

هوای دیدن خورشید دارم 

پس از دی ماه سرد و پر هیاهو 

نشسته منتظر بهر بهارم 

  • ۰ نظر
  • ۰۸ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۱۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

ایستاده در طریق سرخوشی 

یادگار مردهای بی نشان 

یادگار سروهای سرفراز 

ایستاده هجوم حادثه 

در هبوط واژه ها 

در تکلم نجیب بی قرار منتظر 

در حدود همدلی 

در حضور عاشقی 

چفیه ای به دوش 

بی خیال حرف های پشت سر 

در گذر 

از زمان سخت و سرد 

ایستاده با صفا 

  • ۰ نظر
  • ۰۸ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۰۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

 در راهی 

به سمت عبور 

مانده بود 

در کدامین معبر 

ترانۀ رهایی را بخواند 

به گمنامی لبخند زد 

در هجمه های بی امان 

ناگهان 

شد مسافر آسمان 

بعد از آن 

تا همیشه ماندگار 

چون بهار 

مانده است 

و نام او 

شد قرین زندگی 

گرچه گمتام است او 

 

  • ۰ نظر
  • ۰۷ فروردين ۰۴ ، ۱۲:۰۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

به کدامین 

زبان 

بگویم من 

که تو جان و دل 

منی برگرد 

  • ۰ نظر
  • ۰۷ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۵۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

می شود 

از لابلای برگهای 

خسته تقویم تاریخ و زمان 

یادها 

را زنده و سرشار دید 

یادهایی 

مملو از فریادها 

احساس ها 

از نشان از بی نشان 

از سفر در بی کران 

از حماسی مردها زنده دل 

در شب طولانی هجرت به سمت آسمان 

می شود بعد از گذشت سالها 

همچنان 

در امتداد حرفها 

نقش های تازه ای ترسیم کرد 

  • ۰ نظر
  • ۰۷ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۱۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

ای کاش پر از امید فردا باشیم
هم لهجه ی بی کران دریا باشیم 
ای اهل نظر به هوش می باید بود
عید علوی به یاد مولا باشیم 

 

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۰۴ ، ۱۰:۰۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

در بهاری تازه من 

چشم انتظار 

یک خبر 

می رسد 

نوروز نو

از سمت کعبه 

پر امید 

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۰۴ ، ۰۹:۰۱
  • مهدی طهماسبی دزکی


با نماز و با وضو و مهر و

با اعمال خوب
خوب باشی

از هواداران حیدر می شوی 

 

 

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۴۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

بخوان ای دل تو از شیدایی گل
دمی از لحظه ی زیبایی گل
تجلی یافته عید از عزیزان 
بهار اینجاست در تنهایی گل

  • ۰ نظر
  • ۰۶ فروردين ۰۴ ، ۰۸:۴۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

نه دغدغه ای نه خاطر غمگینی 

احساس خوشی بهانۀ شیرینی 

چون زمزمۀ بهار سرسبز جدید

در آینۀ ترانۀ دیرینی 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۲۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

آوای هزار می رسد منتظریم 

با شوق نگار می رسد منتظریم 

ای آن که بهار عالم امکانی 

آغاز بهار می رسد منتظریم 

  • ۰ نظر
  • ۲۸ اسفند ۰۳ ، ۰۹:۰۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

گیلاس روی شاخه و منصور  پر امید 
از روی خاک تا ابد آهسته پر کشید 
او رفت و باغ های زمین در هوای او 
او رفت پیش حضرت ارباب شد شهید

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۱۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

در محضر او کرم اقامت دارد 
او لهجه ی عشق تا قیامت دارد 
او سبط بزرگ و مجتبای عشق است 
همواره نشانه ی کرامت دارد

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۱۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

آیات کرم نماد دیرین آمد 
در خانه عشق شور شیرین آمد 
در منزل مرتضی علی می خوانند 
از حسن حسن جهان به تحسین آمد 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۱۲
  • مهدی طهماسبی دزکی


خوردیم به روی پاک گل جمله قسم
ماییم و کریم عشق و مولای حرم 
از حسن حسن جهان به تحسین آمد

آمد به جهان نشانه اهل کرم 

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۱۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

با ترنم بهار 
با تلاطم امید
در نگاه سبز و ساده و سپید
در امید بخشی نگار 
می رسد دوباره عید 
زنده می شود زمین 
آیه های مصحف یقین 
شوق می رسد پدید 
با بهانه های تازه می رسد

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۱۱
  • مهدی طهماسبی دزکی


اولین

غنچه ی بستان علی

شد پیدا 
به به از

حسن حسن ،

جود و کرامت آمد

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۱۰
  • مهدی طهماسبی دزکی


یکی از نگاه های لطیف و در خور توجه رایج میان شاعران توجه ویژه به مقوله های تنهایی و دور بودن از رنج های آفت زاست 
از جمله این ابیات تک بیتی لطیف و دلنشین زیر است که در حاشیه نسخه ای خطی به شماره ۲۶۸ کتابخانه احمد پاشا وجود دارد

دیده ام در علم صحبت های رنگین صد کتاب 
کرده ام یک مصرع تنها نشینی انتخاب

  • ۰ نظر
  • ۲۶ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۱۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

مشتاق بیداری ام 

از تلاوت آیه های شوقمندی 

در تکرار های روشن 

در کوچه باغ های دلدادگی 

تا برخیزم 

  • ۰ نظر
  • ۲۵ اسفند ۰۳ ، ۱۹:۲۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

غنچه ها 

دلبستگان 

گلدانند 

تا بدانیم 

ریشه بالاترین دارایی است 

در جا 

در هر مقام 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۰۳ ، ۱۳:۰۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

باید برود 

آدم خاکی

به سوی خاک 

تا مدعی

و داد و هوارش

چه بگوید 

  • ۱ نظر
  • ۲۳ اسفند ۰۳ ، ۱۳:۰۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

من بهار خویش را 

در مبعثی نو یافتم 

رستخیز رنگ ها و نقشبند حرفهاست 

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۰۳ ، ۱۱:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

نوروز 

طنین بودنهاست 

در آیینۀ برخاستن 

گذشتن 

 و عبور از مرزهای غمگنانگی 

که سفره ای پر از سین 

فراتر از هفت سین 

پیشقدم بهار را مژده می دهد 

زنده شدن 

ترانه های شاعرانه 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۰۳ ، ۱۱:۵۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

جنون 

مرا بیدار می کند 

در فراسوی حرف ها و واژه ها 

در تنگنای ماندن ها 

آن گاه 

که نگاه اساطیری بودن 

از رستنگاه زحمت ها 

و من 

به رنگ مجنون 

به سمت رفتن می آیم  

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۰۳ ، ۱۱:۴۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

بهار زنده دلان می رسد ز راهی دور 

فرارسیدن گل می شود هزاران نور

حضور خلوت دلدادگان زیبایی است 

چه خلوتی چه نگاهی حضور بعد حضور 

شکوفه میدهد این بوته های دلتنگی 

پس از غریبی دنیا و غصه های صبور 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۰۳ ، ۱۱:۰۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

ما بر این درگه 

به جز حیدر 

نمی دانیم کس 

بر امام عاشقان 

ما جان و دل ها داده ایم 

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۰۳ ، ۱۱:۰۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

نوروز و نگار می رسد دل خوش دار 

هنگام قرار می رسد دل خوش دار 

نوروز زراه می رسد باشادی 

آغاز بهار می رسد دل خوش دار

  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۰۳ ، ۱۱:۰۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

غروب تجربه ای نو بود 

برای ماندگان 

در مسیر رفتن 

تا بدانند 

همیشگی نیستند 

و هر بار 

پس از رفتن 

رجعتی منتظر ماست 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۱۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

نگاه عاشقان را می شناسی 

وجود بیدلان را می شناسی 

به دنبال تمام آسمانم 

فقط تو آسمان را می شناسی 

  • ۱ نظر
  • ۲۱ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۱۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

دیباچه ی عشق و نور عنوان بوده است 
در مجمع عشق نقش باران بوده است 
گفتند خدیجه مادر اهل ولاست 
او بانوی مهربان ایمان بوده است 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۱ اسفند ۰۳ ، ۰۹:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

من نمی دانم

چرا دربان نمی خواهد

کسی 
از در این دوستی

با ما رفاقت ها کند

  • ۰ نظر
  • ۲۱ اسفند ۰۳ ، ۰۹:۴۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

ز درد دوری ات آتشفشانم 

غریب و خسته ام من ناتوانم

چنان سرگشته بر یاد تو هستم 

که خارج از همه حرف و بیانم 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۲۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

بهار می روید 

بهار می بوید 

از راه می رسد 

نوروزی دیگر 

اما هنوز 

دلتنگیم 

در غیبت ماندگانیم 

لذت حضور چیز دیگری است 

نوروز دیدارت 

بهانه ی ماست 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ اسفند ۰۳ ، ۱۱:۳۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

می آید 

مردی به رنگ توحید 

از بلندای عزت 

در فراسوی همه تنهایی ها 

و می خواند 

سرود سربلندی 

برای دلهای خواب رفته 

برای جانهای مانده در مرداب زمین 

و آن گاه 

بهار در هیئت نوروزانه رخ می نماید 

زمستان غیبت 

در صبحگاه وصال 

بهاری می شود 

می آید او که چشم به راهش هستیم 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ اسفند ۰۳ ، ۰۸:۲۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

چون زمزمه ی نجیب غربت با اوست
احساس غریب شوق و صحبت با اوست 
او عازم جنت است و دیدم با غم 
او مادر تربت است و تربت با اوست

  • ۰ نظر
  • ۲۰ اسفند ۰۳ ، ۰۸:۲۳
  • مهدی طهماسبی دزکی

فارغ از جایگاه حقوقی  می خواهم  سلسله یادداشتهای کوتاهی با عنوان از ما گفتن بود را منتشر کنم 
در حوزۀ کودک و نوجوان آن کس که مستقیم و شعاری حرف می زند خیانت می کند نه که تاثیرگذار نیست بلکه به دست خود دائره دوستان را تنگ تر و محدودتر می کند . 
شعار زدگی و آمارزدگی در ادبیات، برنامه ها و رویکردهای کودک و نوجوان نابخردانه و خائنانه است و لحظه ای نباید با آن کنار آمد و آن را پذیرفت .
زبان هنر ، زبان زندگی و تاثیرگذاری است و حضور گردانندگان بی هنر کشنده و نامطلوب است . لطفا بساط این بی هنری را جمع کنید . 
از ما گفتن بود 

 

  • ۰ نظر
  • ۲۰ اسفند ۰۳ ، ۰۸:۲۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

روایت شکستن 

نه کار من 

که درد من است 

می شکنم 

در فراق 

در طعنه های پر تعداد 

اما هنوز امید دارم 

برای فردا 

برای تو 

و برای بودن 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۱۶
  • مهدی طهماسبی دزکی

می رسد 

نوروز اما 

روز نو کی شود 

آن زمان 

کز کعبۀ 

بانگ دیدار بهار 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۱۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

برگ برگ دل من 

خاطرۀ پرواز است 

از شب 

و زمزمۀ و 

خون 

و رها گردیدن 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۱۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

مثل آخرین برگ 

دفتر یادداشت 

یا درختی تنها 

مانده ام 

چه کنم 

بروم یا بمانم 

در میانۀ تردید 

تحیر دارد مرا می کشد 

فقط مرا بخوان 

شاید بازگردم 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۱۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

سکه های 

سفرۀ عیدانۀ 

نوروزها 

کاش 

می شد 

توی جیبم 

باز پیدا می شدند 

  • ۰ نظر
  • ۱۸ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۱۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلا بترس

که نزدیک

نعمتی نروی

که چارقاش کند

هرکه می رود

پیشش

  • ۰ نظر
  • ۱۸ اسفند ۰۳ ، ۱۴:۰۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

شکسته بالی را 

در ماندن از رفتن 

ودلخوش کردن به قفس تمناها 

در هبوط وایه ها و آرزوها 

در هجوم بی نهایت خواسته ها 

تکرارها 

در آستانه سال نو 

در روایت نور 

و در مناطق پرواز دوستان می یابم 

آن گاه که معبرها 

بیرق ها و 

یادها را می بینم 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۶ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۵۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

بخوان نم نم 

غمم را ای عطش 

اینک 

سرمستانه می گریم 

به یاد تشنه کامی ها 

  • ۰ نظر
  • ۱۶ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۵۰
  • مهدی طهماسبی دزکی

جنون را می سرایم با نگاهی 

عطش را می برم با عشق خواهی 

شبیه بیرقم غمدیده هستم 

که با یاد تو گردیده گاهی 

  • ۰ نظر
  • ۱۶ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۰۸
  • مهدی طهماسبی دزکی

گمانم

اولین روزی

که با نوروز می آیی

تمام شهر

بایادت

چراغان و بهاران شد

  • ۰ نظر
  • ۱۶ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۰۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

دسته جمعی

خاطراتم

زود مهمان می شوند

در شب آدینه ای

در اول

نوروز عشق

  • ۰ نظر
  • ۱۶ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۰۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

شعر من زاییده باران

صبح کودکی است 
نرم نرمک می رسد

چون واژه های نوبهار

  • ۰ نظر
  • ۱۶ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۰۲
  • مهدی طهماسبی دزکی


نگاهی تازه را بگذاشت آن مرد 
نشان غصه را برداشت آن مرد
نفس های غریبش را نشان داد
گل بودن در این دل کاشت آن مرد 

  • ۰ نظر
  • ۱۶ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۰۱
  • مهدی طهماسبی دزکی

بهانه می کنم 

روزهای در پناه تو بودن را 

روزهای بی غروب 

که گویی سالی بودند 

و لحظه های معطر 

که در زمستان هم بهاری اند 

دل داده زیارتم 

از حرم تا قتلگاه 

تا خیابن بهشت 

تا حرم خورشید 

تا حرم مهتاب زمین 

هر روز بهانه می کنم 

چونان بیرقی که 

باد یادت ان را تکان می دهد 

  • ۰ نظر
  • ۱۵ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۵۹
  • مهدی طهماسبی دزکی

نمی شود 

بی تو زیست 

در هیچ حالی و 

در هیچ هوایی 

تو در حوالی همه لحظه ها 

قوت قلبی 

شاعرانه ترین نشانۀ هستی 

بهار با تو می آید 

قد می کشد 

و اصلا بهار می ماند 

نوروز 

روز دیدار تست 

در مدار عشق های زمین 

که همیشه ماناست 

بر خلاف زمستان های طی 

با نام جعلی بهار و نوروز 

  • ۰ نظر
  • ۱۵ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۵۵
  • مهدی طهماسبی دزکی

مردی که بهانه کرد دل را 

سرشار ترانه کرد دل را 

با شعر حضور سبز و زیبا

آرام نشانه کرد دل را 

 

  • ۰ نظر
  • ۱۵ اسفند ۰۳ ، ۱۲:۵۴
  • مهدی طهماسبی دزکی

سرودم شوق رفتن را  دوباره  

ز درد عشق گفتن را دوباره

به اشک دیده بر رخسار خسته

نوشتم نقش یک تن را دوباره

  • ۰ نظر
  • ۱۳ اسفند ۰۳ ، ۰۸:۲۲
  • مهدی طهماسبی دزکی

دلتنگ حضور خلوت بارانم

عمری به نگاه و صحبت بارانم

از این همه ماندن و کویری گشتن

سیرم که پی صلابت بارانم

  • ۰ نظر
  • ۱۳ اسفند ۰۳ ، ۰۸:۰۷
  • مهدی طهماسبی دزکی

در باز کنید ماه قرآن آمد

هنگامۀ شوق اهل ایمان آمد

تا پاک کند وجودمان از غم ها

این ماه عزیز ماه یزدان آمد

  • ۰ نظر
  • ۱۲ اسفند ۰۳ ، ۰۹:۲۴
  • مهدی طهماسبی دزکی
بایگانی
آخرین مطالب