رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

رها کسی شبیه خودم

فضایی برای فرهنگ وهنر ایران اسلامی

سلام خوش آمدید

۱۵ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

خواجه حافظ هم خیالش تخت ،سرما پیش ماست

رنج یخ اوضاع غم ها سخت ، سرما پیش ماست

شهرهای ما شمال و شرق و غرب و هم جنوب

هرکجا دیدی دل بدبخت سرما پیش ماست

با شوفاژو با بخاری های غران مثل شیر

زیر کرسی یا به روی تخت سرما پیش ماست

با دماغ سرخ و قندیلی نمادین های آن

چون لباس یخ زده بر رخت سرما پیش ماست

از زبان پیرمردان قدیمی بشنوید

ای جوانان سخت شد اوی جخت سرما پیش ماست

منجمد شد آب در سرمای قطبی این زمان

خواجه حافظ هم خیالش تخت ،سرما پیش ماست

  • مهدی طهماسبی دزکی

سوز و سرما را کمی باور کنید

یک درجه گاز را کمتر کنید

برف باریده که سرما شد

زیاد مصرف خود را کمی بهتر کنید

  • مهدی طهماسبی دزکی

ننه مردی و ندیدی که زمستان سخت است

کارپاریس و بوداپست و لهستان سخت است

ننه آتش به تن و گور تو افتاده ولی

سوز سوزنده در این شهر وبیابان سخت است

گفته بودند اروپا که ابرقدرت شد

ادعا داشتن وخانه ی ویران سخت است

ننه بردار سر از خاک و ببین لندن را

که بدون تو و بی گاز و پریشان سخت است

دوسه پوندی که از آن چرب و چولوندی مانده

بانگ بردار که بی ژاکت و تنبان سخت است

ننه بیرون ونمامان همگان را کشته

سختی داخلی بی سرو سامان سخت است

در پی هیزم و سرگین و پقر با پاقال

ننه اوضاع پریشان بزرگان سخت است

شاخ و شانه بکشیدیم ننه بر عالم

حال رودستی از این مردم ایران سخت است

ننه بی حوصله ام حال ندارم ملکه
ننه مردی و ندیدی که زمستان سخت است

  • مهدی طهماسبی دزکی

دوستان حس غریبی است در این آینه ها

شوق و احساس نجیبی است در این آینه ها

بشنوید این سخن آن صاحب منبر گفته

او زمن ، من ز حسینم که پیمبر گفته

جاری نام رسول است چو بر جان حسین (ع)

دین حق مانده به جا از پی قربان حسین (ع)

حضرت دوست ورا ذبح عظیمی خوانده

معنی عشق به آیات صمیمی خوانده

همه هستند ولی دین خدا هست حسین (ع)

صاحب بی سر مصباح هدا هست حسین (ع)

قطعه قطعه شده در دشت بلا قامت او

دین حق هست به پا از پی قد قامت او

نور با اوست در این ظلمت بی حد و حدود

بال در بال در آیینۀ رفتن بگشود

روزگاری که عیان گشته پریشانی دین

جان برآورد در این دشت به قربانی دین

 بگذشت از سر و از همسر و فرزند وعیال

راه بگشود بر آیینه دلان سمت کمال

ردی از خون گلو مانده چو بر روی زمین

مثنوی مثنوی عزت و مانایی دین

داد تعلیم شهادت به دلیران بهار

نام او زمزمه ی غیرت یاران بهار

می نویسم همه جا نام حسین (ع) است و رسول

مایۀ عشق هم از جام حسین (ع) است و رسول

هرکه باماست به سرمستی شوق و کلمات

 بفرستد به پیمبر و حسینش صلوات

  • مهدی طهماسبی دزکی

چند روز پیش در جلسه ای بودیم به دوستان گفتم هر انسانی در زندگی کاری خود دو مرگ دارد اول مرگ طبیعی که به مقتضای مقدرات الهی انسان را از عالم خاکی به جهان باقی می برد. دوم مرگ اداری که بر اثر برکناری، بازنشستگی ، جابجایی ، ماموریت و..برای هر کسی روی می دهد و قطعا با آن گردش انرژی‌های شوقمند و هدفدار به وجود می آید. در مرگ طبیعی باید حساب و کتاب مان را آماده کنیم ولی در مرگ اداری علاوه بر شرمندگی وجدانی برای کسانی که بدون توجه به شایستگی ها و بایستگی های لازم پستی گرفته اند یا بهتر بگویم اشغال کرده اند یا مشاوره ای ناحق و نابجایی داده اند در بین مردم ، همکاران و مخاطبین ارباب رجوع هیچ ارزش و اعتباری ندارند و بوی متعفن نارضایتی از آنها تا همیشه باقی است و چقدر سخت و طاقت فرساست مرگ اداری برای جماعت پرمدعا

  • مهدی طهماسبی دزکی

گمانم که این بنده کالوده است

پی خوردن موز و فالوده است

بنایی است در شعر ویران شده

بدون پی و پای و شالوده است

رها گشته از نفس اماره اش

ز دنیا و فیهاش آسوده است

  • مهدی طهماسبی دزکی

مادر مهتابی

و مهتاب تو

دل

ز همه

عالم و آدم برد

  • مهدی طهماسبی دزکی

 

مهدی طهماسبی مدیرعامل مؤسسه فرهنگی،هنری ورسانه‌ای طلایه داران افق چهارمحال وبختیاری ازانتشار کتاب«جرعه ای از ارادت » سروده مهدی طهماسبی توسط این موسسه خبرداد وی بیان داشت: این کتاب مقتل منظوم خورشید کربلاست که از وقایع خروج حضرت سیدالشهدا (ع) از مدینه منوره تا رخداد خونین عاشورای حسینی را شامل می شود که توسط مهدی طهماسبی در راستای پاسداشت فرهنگ غنی ایرانی اسلامی سروده شده و در 36 صفحه توسط انتشارات دزپارت شهرکرد باشمارگان هزار نسخه به محضر اهالی فرهنگ وادب عرضه شده است .

  • مهدی طهماسبی دزکی

شب جمعه است مرا یاد کنید ای شهدا

در حریم حرم حضرت ارباب حسین

  • مهدی طهماسبی دزکی

شهر پردیسان پر از امید شد

میزبان عاشق خورشید شد

یک نفر یک مرد آن هم نوجوان

از تبار راهیان آسمان

روی دوش مردم آزاده کیش

می رود آزاده و آزاد ، پیش

شهر را بوی خدا پر کرده است

حس سرخ کربلا پر کرده است

آسمان چشم ها نمدار شد

عشق در این لحظه ها بیدار شد

از شلمچه مرد هفده ساله ای

در حریر بی نشان ، آلاله ای

میهمان جان پردیسان شده

هم‌نفس با نور آموزان شده

یک نفر یک مرد یک آیینه مرد

باز هم آهنگ شوری تازه کرد

شهر غمگین را به شور آورده است

مژده داری حضور آورده است

شوق پردیسان دوباره زنده شد

مردها با چشم های خیس خود

در شهادت روز زهرای بتول

بانوان دارند امضای قبول

روی دوش عاشقان منتظر

پیش آمد میهمان منتظر

شهر را آیینه باران کرده است

شوق را مهمان یاران کرده است

نوجوانی از تبار قاسم است

این دلاور یادگار قاسم است

در زمستان غریب شهر ما

نورسیده نوبهار قاسم است

این کفن پوشیده در مردانگی

یار گل ها هم قطار قاسم است

شهر پردیسان به خود بالیده

چون میزبان داغدار قاسم است

روزهای فاطمی با یاد دوست

هم‌نفس با بیقرار قاسم است

در دل تابوت با ذکر حسین

نوجوانی از تبار قاسم است

دوستان گمنام ها بالا ترند

شوق را در شهر ها می آورند

این دلاور آمده از راه دور

حرف ها دارد ز یاران غیور

رجعت سرخ ستاره باصفاست

تا همیشه یاد او در جان ماست

سروده :مهدی طهماسبی دزکی

بروجن دی ماه ۱۴۰۱

  • مهدی طهماسبی دزکی

روزهای عجیبی را طی می کنیم آقای رییسی ریاست محترم جمهوری اسلامی از حضور موثر همه افراد جامعه در هر لباس و هر جایگاهی برای زنده کردن نظارت همگانی و امر به معروف و نهی از منکر سخن می گوید و این رویه را امری مبارک می دانیم و یکایک افراد جامعه قطعا خواهان آن هستند و از آن سوی جماعتی پرمدعا و تازه به دوران رسیده که غوره نشده مویز شده اند و با نااهلی تمام تکیه بر جای بزرگان زده اند و علیرغم ظاهر موجه شان بی عدالتی را پیشه کرده اند و دارند با ناکارآمدی و ندانم کاری شان تیشه به ریشه باورهای مردم و درخت اعتماد ملی می زنند جماعتی که از خدا فقط در پی کلاهی برای سر از مغز تهی خودشان هستند و اگر کسی خواست به آنها یادآوری کند محکوم به فناست. چه روزهایی را داریم تجربه می کنیم پر مدعاهای بی معرفت فقط فکر خودشان هستند و دارو دسته خودخواه شان و ظاهراً دارند جماعتی را همراه می کنند که اهالی قلم و رسانه جبهه انقلاب اسلامی را خاموش کنند سربسته میگویم لطفاً زودتر دست از این حرکت های ابلهانه بردارید و پی کار خود بروید فعلا در همین حد بسنده است

  • مهدی طهماسبی دزکی

خود را چومقیم کبریا می کردی

از غصه خاکیان جدا می کردی

در شام زیارت ابا عبدالله

در مسلخ عشق جان فدا می کردی

  • مهدی طهماسبی دزکی

در زندگی خاکی دنیایی خودم

من ترک حب و بغض زعادات می کنم

تا فاطمه است مادرتان من به صد امید

من احترام جمله ی سادات می کنم

  • مهدی طهماسبی دزکی

مهدی طهماسبی مدیرعامل مؤسسه فرهنگی،هنری ورسانه‌ای طلایه داران افق چهارمحال وبختیاری ازانتشار کتاب«خاطرات شکسته از دیروز » به قلم  زهرا صادقیان ومهدی طهماسبی توسط این موسسه خبرداد

وی بیان داشت: این کتاب مجموعه خاطره داستان های سالمندی است که بر اساس واقعیت های ثبت و ضبط شده از جامعه ی سالمندی استان  است که به قلم سرکارخانم زهرا صادقیان بروجنی و مهدی طهماسبی در راستای پاسداشت فرهنگ غنی ایرانی اسلامی به رشته ی تحریر درآمده و در 64 صفحه توسط انتشارات دزپارت شهرکرد باشمارگان هزار نسخه به محضر اهالی فرهنگ وادب عرضه شده است  و انشاالله به زودی شاهد انتشار مجلدات دیگر این مجموعه باشیم

 

  • مهدی طهماسبی دزکی

نوشتم برف را یاد تو بودم 

که در سرمای کردستان پربرف 

در آن شبهای پر سوز 

در آن حسی که بی توصیف باشد 

میان سنگر خویش 

حماسه در حماسه می سرودی 

به فکر عشق بودی 

به فکر کودکان سرزمینت

نماز برفی ات 

در جانمازی 

به پهنای زمستان 

همیشه هست در یاد دلیران 

تو ای رزمنده ی گمنام ایران 

تو ای سربند بر سر 

تو ای مرد دلیر چفیه بر دوش 

تو ای در جاری گمنامی خویش 

پر از حس غریبی 

پر از شوق شدیدی 

تو در دیوان مردی 

نشان مثنوی های جدیدی 

نشان غیرت دریادلی ها 

همیشه عکس هایت 

برایم حرف دارد 

و ما مدیون آن حس نجیبیم 

  • مهدی طهماسبی دزکی
بایگانی
آخرین مطالب