راه رشد

امروز توفیق شد تا در نشست آیین بهره برداری از مرحله نخست نهضت جهادی فیبر نوری شرکت مخابرات ایران (نجما) در استان حضور پیدا کنم برای نسل ما که حلقه ی واسط نسل پیش از انقلاب و نسل کنونی هستیم مقوله های مرتبط با ارتباطات و مخابرات بسیار شیرین و در عین حال یادآور سختی های کمبود امکانات در دهه‌های گذشته است وقتی مدیرعامل مخابرات گفتند که در پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی در دهه ۵۰ استان ما تنها یک خط تلفنی فیزیکی داشتیم و امروزه ۲۶۱۰۴۳ خط مشغول به کار و حدود ۷۶هزار رابط و پرت اینترنتی داریم و علاوه بر همه شهرهای استان ۵۷۵ روستای بالای ۲۵ خانوار از نعمت ارتباطات مخابراتی برخوردار هستند ، بر روح بلند امام راحل و شهدای غیور درود فرستادم و برخویش بالیدم که برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی گام های بلندی در راستای توسعه و پیشرفت هر چه بیشتر برداشته شده و همه عزیزان در طول سالیان خدمت در سال‌های پس از انقلاب در راه قدم های موثری برداشته و تلاش نموده اند . قطعا مشکلات هست ولی در کنار نقدهای سازنده و منصفانه باید خوبی و تلاش ها را هم باید گفت و کتمان حقیقت نکرد بیدار باید شد تا قله راهی نیست

نکاتی در باب مطالبه گری (۱)

یکی بایسته ها و الزامات مطالبه گری صحیح و منطقی مخاطب قرار دادن شخصیت حقوقی است که با توجه به جایگاه حقوقی، ظرفیت هاو امکانات قانونی در اختیار امکان رفع مشکل و برآوردن خواسته مدنظر مطالبه گران را داشته باشد. این که درهر مورد ریز و درشتی استانداران مورد خطاب مطالبه گران قرار بگیرد از نظر منطقی درست نمی باشد بلکه این مدیران دستگاه های اجرایی هستند که با توجه به امکانات قانونی، بودجه، نیروی انسانی و.. باید مورد مطالبه و مواخذه قرار بگیرند و خواسته های مطالبه گران را به اندازه وسع و توان خویش برآورده سازند. این مورد خطاب قرار دادن استانداران صرفا راه فراری برای عدم پاسخگویی مدیران اجرایی است که پیش روی آنها قرار داده می شود و صورت صحیح مساله آن است که می بایست مطالبات در حوزه‌های مختلف از مدیران دستگاه های اجرایی مرتبط صورت پذیرد تا شاهد بهبود شرایط و یافتن راهکارهای مناسب از سوی آنها برای تغییر وضعیت باشیم و موارد کلان تر و راهبردی را از استانداران مطالبه نمود

تا قله راهی نیست

 

در راه رسیدن به هدف های مقدس و آرمان‌های بلند و ارزشمند صحنه‌های جنگ و دفاع از حیثیت و اعتبار ترسیم می شود و فرمانده میدان مدیر ارشد خوش‌فکر و هدف داری است که از جنس مردم با دغدغه های مقدس و متعالی است و برای رسیدن به اهداف خود برنامه دارد در میان موجی از هجمه های ناحق با علم و ایمان به حرکت روبه پیشرفت خویش مردانه ایستاده و به افق های ارزشمند می نگرد او می داند تا قله راهی نیست و مدیران پویا، اندیشمند ، با برنامه و جسور می خواهد مدیرانی که چون او شب و روز نشناسند و قدرت خطر کردن و برنامه‌ریزی داشته باشند مرد میدان همراهانی صبور ، غیور و جسور می خواهد تا به سرعت از موانع پیشرفت بگذرد و به سمت قله ها پیش برود بیدار باید شد تا قله راهی نیست

فلسفه دوربرگردان

فلسفه دوربرگردان در جاده ها برای این است که هرگاه در مسیری فهمیدید که اشتباه محاسباتی داشته اید و در طی طریق دچار اشکالی هستید در اسرع وقت و با کمترین هزینه  راه را تغییر دهید و به مسیر درست برگردید . 
وقتی در مسیر خدمت شاهد حضور مدیران ناکاربلد و ناتوان در رسیدن به هدف هستید و می دانید که این ره که می روند به ترکستان کج اندیشی و تباهی است پیش از وارد شدن هزینه های مضاعف و کشنده به جریان خدمتگزار مردمی باید این اشتباه رفتگان را در دوربرگردان تغییر و تحول از کاروان پیاده ساخته و در مسیر درست به سمت قله ها گام برداشت 
لجبازی ، تاکید بر اشتباهات ، حمایت از ناکارآمدها برای همه هزینه تراشی می کند 
بیدار باید شد تا قله راهی نیست .

باران آتش

 

باران آتش بر سر بیمارها ریخت 
آتش فرود آمد، در و دیوارها ریخت
بیمارها بی حرف و بی جان رفته در خواب
گویا جهان در فتنه اینسان رفته در خواب 
این صحنه ها آیینه ی نامردمی هاست 
این انفجار کینه ی نامردمی هاست 
اینجا خباثت های صهیونی زیاد است 
عمر ستمگر عاقبت بر رنج و باد است 
بیدار شو هنگامه ی مردانگی هاست 
غزه ، نشان غیرت مردان دریاست 
ذکرحسین است این طنین افکنده در خاک
یاریگر مظلوم شو، بر ضد سفاک
بر ضد قوم وحشی جانی خونریز
برخیز کاری کن ز جان و دل تو برخیز

 

اندیشه همراهی

 

امروز با جناب آقای غیبی پور ریاست محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان کوهرنگ در خصوص مراسم اختتامیه جشنواره آواها و نواهای بومی محلی صحبت می کردم ایشان گفتند که به لحاظ همدلی و همدردی با مردم مظلوم غزه محتوای اختتامیه جشنواره تغییر کرده و اجرای برنامه‌های آواها و نواها جای خود را به تجلیل از برگزیدگان داده است. و قرار است این برنامه در شهرکرد و در مجتمع فرهنگی هنری غدیر برگزار شود به این نگاه عزیز و شریف وی و بقیه همکاران و اهالی فرهنگ و هنر درود می فرستم و بر این باورم که مردمان چهارمحال و بختیاری همیشه نشان داده اند یاور مظلوم و در تقابل با ستمگرند و نمونه بارز آن را در قاب عکس شهیدان گلگون در هشت سال دفاع مقدس باید جستجو کرد و این حرکت مبین عزت نفس اهالی فرهنگ، هنر و رسانه این استان است که ریشه در اعتقادات ارزشمند اهالی این دیار بویژه اهالی غیور ایل بختیاری ، که در همیشه تاریخ زنده و جاری است، دارد و این گواه عزتمندی و‌ بزرگی این نگاه ستودنی و تفکر ماندگار است

کربلایی دیگر

برخیز ، بازی کن ، بخوان مادر، عزیزم

یک لحظه در پیشم بمان مادر، عزیزم

ای نوگلم دردانه ام شیرین زبانم

با من بگو شیرین زبان مادر، عزیزم

زخمی شدی گفتم که بر می گردی امشب

رفتی به سمت آسمان مادر، عزیزم

اینجا نه غزه گوییا کرب وبلایی است

لب تشنه می دادی تو جان مادر، عزیزم

سفاک ها بیمارها را قطعه قطعه

بردند سمت بی کران مادر، عزیزم

ای نونهال باغ من پرپرشدی تو

در آتش افتادی چسان مادر، عزیزم

برخیز من چشم انتظار دیدن تو

 برخیز ، بازی کن ، بخوان مادر، عزیزم

حس نجیب

چاووشی غصه دار امروز

آوای غریب کودکان است

این خنده آخرین در خون

از حس نجیب کودکان است

ققنوس فاتح

ققنوس فاتح

جان گرفت

از آتش و دود

بیت المقدس

می شود

این بار

آزاد

پیرمرد باصفا

پیرمرد باصفای روستای دوردست

 گفت بابا زندگی

 دار مکافات شماست

 موقعیت های اعجاز خداست

 فکر کن تا روز پیش

 تو مدیر و صاحب اسمی و بعد

 جای خود را می دهی بر دیگری

 راه تو تا بی کران جا ماندن است

پیرمرد باصفا

 با تمام حس و حال و شوق خود

 لحظه ای را در سکوت مطلق است

 بعد از آن از غصه دار مرگ های بی صدا

 گفت ترس از مرگ باید داشت

 با دست تهی

در میان خاک ها

 طنزها بی طنزها

 لحظه لحظه فکر پاسخ گفتن و شرمندگی

فکر غیبت

 فکر گفتار پر از هتک و دروغ

 فکر دست خالی و انواع و اقسام جنون

 در میان مرتع شهوانی دنیای پست

 فکر مرگ در کمین

 فکر عزرائیل باید بود و بس

پیرمرد انگار پر از حرف های خاکی است    

یک رنگی

وقتی دستت خالی است هر کاری را می کنی وقتی نقشه راهی نداری هر راهی را می روی وقتی تجربه رویارویی با واقعیت ها را نداری به خودشیفتگان همه چیز دان بها می دهی وقتی کار نکرده ای برای دیده شدنت به هر آویزه ای متوسل می شوی وقتی می دانی تو بهترین نیستی بهترین ها را به حاشیه می رانی قطعا با این نگاه به سرمنزل مقصود نخواهی رسید

نسل های خورشیدی

پایان حضور رنج نومیدی باش 

همصحبت نسل های خورشیدی باش 

ای دل به مناره های امید و ظفر 

گلواژه ی سبز و سرخ توحیدی باش 

مساله همیشگی

در شهر امید قصه شد بی مانند

در کشور دل ترانه ها می بارند

این مسأله ی همیشگی دلهاست

صبح آمده باز با نشاط و لبخند

مثل باران

آرام و صبور مثل باران برخیز

چون غنچه در آغوش بهاران برخیز

ای مرد تمام جبهه های ایمان

در شادی بی کران یاران برخیز

چه خوب

پاداش برای ما دعا بود چه خوب

همصحبتی اهل ولا بود چه خوب

یک اهل دلی در حرم نور رضا

در فکر تمام بچه ها بود چه خوب

الوعده وفاست

یک مشت علی الحساب نوش جانت

مشت دگرم حواله ی دندانت

الوعده وفاست قول صادق داریم

آتش بنهیم عاقبت بر جانت

اراجیف

با پراکنده سرایی های بی پایان خود

دل به داغ و درد و رنج آورده ای

با تمام غصه های سرد خود

رنج دوران سپنج آورده ای

ماحصل نگاه

امروز قیام آتش و موشک بود

دنیای به نگاه همدلان کوچک بود

اینک بنگر که حاج قاسم این فتح

از ماحصل نگاه تو بی شک بود

کار یزدانی

آن روز که عشق کار طوفانی کرد

در معرکه ها ز دل رجزخوانی کرد

این کار شهید حاج قاسم بوده است

با دست بریده کار یزدانی کرد

الوعده وفا

بی نقص و خطاست کار مردان خدا

همواره به جاست کار مردان خدا

طوفان دلیران خطر می گوید

الوعده وفاست کار مردان خدا

 

 

حق گو باشیم

پیامبر اعظم و رسول مهربانی فرمودند من برای تکمیل کردن مکارم اخلاق و خوبی برانگیخته شده ام در این ایام مبارک هفته وحدت و ولادت پیغمبر خوبی ها و امام جعفر صادق علیه السلام می خواهم نکته ای را یادآور کنم ما اگر خود را مسلمان می دانیم باید به پیامبرمان اقتدا کنیم و واقعا حق طلب و حق گو باشیم وقتی دولت مردمی آیت الله رییسی در سطح کلان و مجموعه مدیریت استانی تحت اشراف استاندار محترم مشغول کار است و با تلاش خستگی ناپذیری در راه خدمت از جان و دل مایه می گذارند البته نواقص و کاستی هایی هم وجود دارد اما نقاط قوت آن بسیار زیادتر و بالاتر است پس بیایید تا لبیک گوی ولی امر مسلمین جهان مقام معظم رهبری باشیم و خوبی ها و کارهای ارزشمند دولت محترم را برای همه مردم با صداقت روایت کنیم و نقاط ضعف را هم برادرانه به مصداق کلام امام جعفر صادق که فرمودند بهترین برادران من کسی است که عیوبم را به من هدیه بدهد، به کارگزاران هدیه نماید و دولتمردان هم با آغوش باز پذیرای این گفته های ناصحانه باشند و اگر نیاز است تغییرات مدیران ناکاربلد و ناکارآمد را برای اصلاح امور در دستور کار قرار دهند

سرای شعر ها

به جایی می روم

کانجا

سرای شعرهاست

می روم آنجا و

باخود غرق بودن

می شوم

حرز و امید

احمد و

محمود ،

ابوالقاسم،

محمد ، مصطفی

تا همیشه

مقتدا و

حرز و امید من است

تجدید قوا

همواره دلم پر است از شوق نگار

ذکر صلوات می برم در هر بار

ای صاحب صبر این دلم با امید

تجدید قوا بگیرد از دست بهار

دغدغه مبارک

دیشب با یکی از دوستان دغدغه مند و خوش‌فکر در خصوص چالش های پیش رو صحبت می کردم موارد زیادی را گفت ولی جانمایه ی کلام و شاه بیت صحبتش نگه داشتن مدیران بی برنامه نیمه جان که با سرم حمایت و چاشنی گذشت در ساختار اداری کشور باقی مانده اند مدیرانی که نه شناختی از ظرفیت‌های موجود دارند نه برنامه ای برای پویایی و حضور جدی در صحنه جنگ ترکیبی فعلی می شناسند مدیرانی که به گمانم درصد انصاف و حق مداری شان کم است وگرنه لحظه‌ ای برای رفتن درنگ نمی کردند تا شایسته ها جایگزین شان شوند دغدغه های ذهنی اش را پسندیدم اما همه آن را نپذیرفتم

همرنگ نور

آن روز مدینه عشق لایق شده بود

همصحبت لاله و شقایق شده بود

در روز ولادتش تمام هستی

همرنگ وجود و نور صادق شده بود

اسطوره ی جبهه های ایمان

لبخند به لب رفیق باران باشد

اسطوره ی جبهه های ایمان باشد

باشوق و امید یکصدا می گوییم

این مرد سلیمانی ایران باشد

آبروی انسان نذر آقا رسول الله (ص)

همرنگ ترانه های باران باشد

هم پای نسیم و شوق ایمان باشد

رگ های زمین گرفته او را در بر

او آمده آبروی انسان باشد

تغییر باید ها

در احکام شرعی است که وقتی انسان نسبت به مساله ای علم پیدا کرد باید در رعایت آن کوشا باشد و این موضوع در خصوص مدیریت و برنامه‌ریزی هم صدق پیدا می کند وقتی در چیدمان مدیریتی به این علم رسیدید که گزینه انتصاب شده ناکاربلد و ناکارآمد است یا هدف گذاری انجام شده نادرست است علی‌رغم فشارهای افراد ذی نفوذ باید دست به تغییر بزنید و از دست اندیشه حفظ وضع موجود رها شوید تا بهره‌وری وکارایی سیستم اداری را بالا ببرید . ترس از تغییر و اصرار بر ماندن مدیر فرصت سوز یا برنامه‌ریزی غلط قطعا کشنده و مهلک است و پاسخ گویی برای این موضوع در محضر الهی امری محال است

قاصدک

همپای دیار کودکی خواهم شد

با باد خزان قاصدکی خواهم شد

تا زآن سوی جوی مولیان بازآیم

هم نغمه ی شوق رودکی خواهم شد

بر خلاف

برخلاف

آن که با خود

می برد گور خودش

این دلم

انباری از

عشق و تولای گل است

بهار پاییزی

در خانه ی ما انار پاییزی بود

یک صحبتی از بهار پاییزی بود

با خش خش برگهای رنگارنگش

یک تابلو از نگار پاییزی بود

گل باران

در حضرت عشق یادی از یاران کن

یادی ز حضور خیل بیداران کن

هر جا که دلت شکست آنجا ما را

با ذکر دعای خویش گل باران کن

دلبسته پاییز

من آن

دلبسته ی پاییز رنگینم

که شاید تو

دل از

هر کینه برداری

دوباره

سوی مهر

آیی

تغییر مثبت

ما در روزگاری زندگی می کنیم که تغییرات مداوم و پیوسته یکی از ویژگی های برجسته آن است  گذر عمر و پیچیدگی ارتباطات ایجاب می کند که ما تغییر مثبت را در نوع روش ها ، انتخاب مدیران و ظرفیت سازی بیش از پیش به وجود بیاوریم .

تغییر مثبت  در جابه جایی مدیران امری ضروری است و نباید به لحاظ ترس از آینده و تشویش خاطر در جایگزین ها از آن رویگردانی کنیم که بزرگان گفته اند ترس برادر مرگ است . ما به لحاظ ان که زمان برای مردم متوقف نمی شود نمی توانیم در ناتوانی یک مدیرناکاربلد یا یک روش ناکارآمد بمانیم باید تغییر را بپذیریم و رویکردی نوین را جایگزین یک باور مضطرب کنیم .

مدیری که کاررا قفل نموده یا روشی که مانع تراشی می کند باید بدون نگرانی از هیاهوهای پوچ و دروغین بوقچی های تبلیغاتی در اسرع وقت اصلاح شود . اصلا ما با تکیه بر اندیشه های امامین انقلاب این باوریم که باید افراد فدای نظام مقدس اسلامی شوند نه نظام اسلامی فدای ناکارآمدی افراد . ما معتقدیم که اعتماد عمومی مردم محل آزمون وخطای مدیران و روشهای کارکردی نیست و نمی توان بر سر آن معامله کرد پس باید به تغییر مثبت در راستای تقویت جریان انقلابی خدمتگزار کمک کنیم

 

جیب های خالی شعر طنز

جیب های خالی من مثل سنگرهای خسته

حس و حال قرض و قوله چون برادرهای خسته

بچه ها فکر کلاس و فکر وام و قرض مادر

بی اضافه کاری خود این دلاور های خسته

شارژ می خواهد دل ما شارژ پولی شارژ خوبی

کس نمی گیرد سراغ از جیب یاورهای خسته

شهریه ها بی نهایت کفش و کیف و فرم بودن

نیست ارزان هیچ کالا مثل دفترهای خسته

این حقوق ما کفاف یک دو سه روز بیشتر نی

ای امور مالی ما بین تو باورهای خسته

پس تکانی ده به جیب این کت جادویی تو

خنده ای با پول تازه ده به افسرهای خسته

از میان فصل ما عاشق فصل شش و دو

فصل پنجم حرف دارد در مکرر های خسته

حرف ما را بشنو اینک ناله های بی صدا را

جیب های خالی من مثل سنگرهای خسته

امام خورشیدی ها

ای عسکری ای امام خورشیدی ها

در سوگ تو شد کلام خورشیدی ها

بهر فرج مهدی زهرا صلوات

تا زنده شود مرام خورشیدی ها

نان حلال

آیینه  ی شوقی از جلال آورده

یک  سینه نشانی از کمال آورده

تا هست همیشه ذکر او پاینده است

بر سفره ی خود نان حلال آورده

 

شاهمرادی

رفیق جبهه و جنگ و ترانه ها بودی

نشانه ای ز دل عاشقانه ها بودی

کسی که ترس ز نزدش گریزپا می رفت

رفیق لاله ی پرپر به کربلا می رفت

شهید کرب و بلاهای پنج بی تکرار

امید تیپ قمر ای رفیق ما سردار

به نام شاه خراسان مراد جان بودی

امیر لشکر خوبان بی نشان بودی

همیشه از لب ما می رسد چنین کلمات

به روح پاک شهیدان باصفا صلوات

داور

من خودم

داور شدم

تا کارتان راحت شود

خوش به حال جمع ما

با این همه

احساس خوش

هنر شهادت

سرخ بودیم و دل سرخ تر بود

روزگاری شهادت هنر بود

روزهایی که آغشته با خو

ن من دلم پا به پای خطر بود

هر غروبش خبر از وصالی

سینه ها زنده و پر شرر بود

روزهای حماسه شب عشق

صحبت یا علی بیشتر بود

در شب حمله عباس بودیم

درد با حرف ما هم‌نظر بود

وای من آنچه از روزها رفت

غصه آمد که دل بی ثمر بود

من نمیدانم اما ولیکن

کاش درک شهادت هنر بود

81/6/29

بهین کارها یک غزل قدیمی

بهین کارها انتظار فرج

خدایا رسان نوبهار فرج

دلم مانده در کوچه باغ امید

شدم خسته و بیقرار فرج

غم سینه ام اوج و موج آورد

ز دریای غم تا کنار فرج

خدایا اجازه بده عشق را

ببیند سرانجام کار فرج

سبوی دلم زیر سنگ فراق

شکسته است در روزگار فرج

به نام علی اسم اعظم بخوان

خدایا رسان اقتدار فرج

هنوز از مدینه رسد درد گل

بود ساده چشم انتظار فرج

۱۳۸۳/۳/۱۷ جمعه

سجاده ی خون نشان

 

در دفتر خود بیان گل آوردم

یک شمه ای از جهان گل آوردم

تا زنده شود حضوری از آن ایام

سجاده ی خون نشان گل آوردم

خورشیدهای تشنه لب

دست و پای

بسته خورشید های

تشنه لب

تا همیشه

دست و پای

عاشقان را

باز کرد